ماطبقهربالا پدرشوهرمیم.شوهرم و پدرشوهرم قرار بود امروز برن یه کاری داشتند تا شب نمیومدم.منم گفتم فردا برم خونه بابامینا.۱۰ روری میشه نرفتم.گفت ن تو بدت از مامان من میاد باید بمونی پیش مامانم. منم گفتم مسابقه بالایی خو هرروز همو میبینیم اونم زد تلویزیونو شکوند خردش کرد.منم زنگ زدم داداشم اومد سراغم..دخترم یک سالو نیمه گذاشتم اومدم.الان خیلی دلم برا دخترم تنگ شده.دیشب پدر شوهرم زنگ زد بابام جواب نداد.