2777
2789

چقدر صدات کنم اباالفضل؟ نا امیدم کمکم کن

از زندگی بریدم چرا دستمو نمیگیری بی دست کربلا؟ 

مادرم مریضه هر لحظه جلو چشمم میمیره و زنده میشه. کمکم کن به جان مادرت

کلیددار قدیمی حرم حضرت ابوالفضل‌ العباس(علیه السلام) با اشاره به کرامات بسیار حضرت عباس(علیه السلام)، از ماجرای زنده شدن بچه ای که سه روز مرده بود و با عنایت ایشان جان دوباره گرفت سخن گفت و افزود: سرداب حضرت عباس خواص بسیاری دارد اما متاسفانه امروز درب آن را به روی زائران بسته‌اند

سال‌های زیادی بود که به زیارت امام‌رضا (علیه السلام) مشرف می‌شدم و از ایشان در هر مرتبه زیارت جد بزرگوارشان حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) و حضرت اباعبدالله‌الحسین (علیه السلام) ، را درخواست می‌کردم تا بالاخره در شهریورماه امسال همراه با جمعی از دانشجویان توسط ستاد عتبات دانشگاهیان راهی کرب‌وبلا شدم.


گویی مسیر بهشت را طی می‌کردم و این شوق باورنکردنی بالاخره به سرانجام رسید و بعد از زیارت بارگاه منور و مطهر مولای عشق و ایمان حضرت علی (علیه السلام) ، به کربلا مشرف شدم. قدم‌هایم با لمس خاک کربلا و اولین نگاه به خیابان بهشتی بین‌الحرمین با تپش‌های قلبم همراه شده بود و هرقدر که به حرم نزدیکتر می‌شدم این شور عشق بیشتر و بیشتر می‌شد و آنجا بود که فهمیدم کربلا برای چه به خود می‌نازد.


در بخشی از این سفر قسمت شد تا به دیدار حاج شیخ عباس محمد علی کشوان آل شیخ، خادم و کلیددار قدیمی حرم مطهر قمربنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) رفتم و این پیرمرد مهربان و نورانی را از نزدیک ملاقات کردم. پیرمردی که اجدادش چند قرن پیش، از ایران به عراق مهاجرت کرده‌اند و ۱۲نسل از خانواده‌اش کلیددار حرم حضرت ابوالفضل (علیه السلام) بوده‌اند و اکثرشان هم در روز عاشورا به دیدار حق شتافته‌اند، حالا خودش پس از گذشت ۴۸ سال که خادم و کلیددار این حرم مطهر بوده به‌دلیل کهولت سن بازنشسته شده و در خانه به سر می‌برد.

نزدیک ساعت ۲۲ بود که به خانه شیخ عباس رسیدم، شب وداع ما با کرب‌وبلا بود. وارد خانه شدیم و با منزلی کوچک و ساده‌ که از همان ابتدای ورود آرامشی عجیب را به انسان تزریق می‌کرد روبه‌رو شدیم. وارد اتاق که شدیم، تعدادی زائر ایرانی برای ملاقات با شیخ عباس منتظر نشسته‌ بودند و نوبت به نوبت کنار وی می‌نشستند و دستوری را دریافت می‌کردند و می‌رفتند. ‌‌شیخ عباس، پیرمردی نورانی بود که با دشداشه‌ای سفید، روی صندلی نشسته و قرآنی کنار دستش قرار داشت و سخن می‌گفت. در سخنان و چهره‌اش عنایت حضرت عباس (علیه السلام) را می‌شد مشاهده کرد.



بعد از سلام و تحیت پیرمرد مهربان با لهجه‌ای عربی شروع به صحبت کرد و پس خوش‌آمدگویی سخنش را با تاکید بر ازدواج و اهمیت آن برای جوانان آغاز کرد .شیخ عباس گفت نام‌خانوادگی‌اش(کشوان) از شغل کفشداری حرم گرفته شده (در زبان عربی کشوان به‌معنای کفشداری است) و از ۴۹۰ سال پیش کلید حرم و سرداب حضرت‌عباس (علیه السلام) دست خاندان او بوده است.


این خادم حرم حضرت ابوالفضل (علیه السلام) در ادامه سخنانش از کرامات و خاطرات حضرت عباس (علیه السلام) ، سخن گفت و افزود: من در طول زمانی‌که کلیددار حرم مطهر بوده‌ام، خاطرات و معجزات بسیار زیادی از ابوالفضل العباس (علیه السلام) دیده و شنیده‌ام، اما همیشه موضوعاتی‌که با چشمان خود دیده‌ام را بازگو کرده‌ام

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

بچه‌ای که جان دوباره گرفت


شیخ عباس، مدام ذکر «الله اکبر» می‌گفت و در ادامه با اشاره به یکی از کرامات حضرت عباس (علیه السلام) و معجزه‌ای از ایشان، افزود: شبی قبل از نماز صبح در اطراف ضریح مطهر حضرت عباس (علیه السلام) بودم و دیدم زن عربی فرزند خود را بر روی پشت کمر بسته و با ورود به حرم، ضریح را دید و سجده کرد و به زیارت پرداخت. این خانم حدود چند ساعت ضریح مبارک را زیارت کرد، من به واسطه ورودش با آن بچه‌ای که به صورت قنداق پشت خودش بسته‌ بود او را زیر نظر قرار داده بودم و حساب کردم حدود ۵۵ مرتبه به دور ضریح چرخید و هر بار که یک دور تمام می‌شد، چیزی می‌گفت و دوباره حرکت می‌کرد.


وی ادامه داد: نماز صبح که تمام شد، حرم کمی خلوت شده بود، ناگهان متوجه شدم که آن بچه‌ای که به صورت قندان روی شانه‌های آن زن عرب بود در گوشه‌ای رها شده و در کنار ضریح گریه می‌کند. بالای سر بچه رفتم و دیدم که به شدت بی قرار است و مادرش را طلب می‌کند اما هر چه گشتیم مادرش را پیدا نکردیم. بعد از آن سراسر حرم را گشتم و بالاخره او در گوشه‌ای از ضریح مطهر در حالی که سر به ضریح گذاشته و خوابی عمیق او را فرا گرفته بود یافتیم

کلیددار حرم ابوالفضل (علیه السلام) گفت: قبل از اینکه او را پیدا کنیم خادمان به من گفتند که شیخ عباس زنی را پیدا کرده‌ایم که در گوشه حرم خوابیده و تکان نمی‌خورد و احتمال می‌دهیم که همان مادر بچه باشد اما روی صورتش پارچه انداخته و نمی‌توانیم چهره او را تشخصی دهیم. در عراق هم اگر کسی بدون دلیل حجاب از روی صورت زنان بردارد مجازاتش قطع شدن انگشتانش است. لذا خادمان به من گفتند که شیخ ما دستانمان را لازم داریم و خود باید این کار را کنی چراکه این کار از دست تو برمی‌آید.


کلیددار قدیمی حرم حضرت عباس (علیه السلام) ، اینجا که رسید کمی بغض کرد و بعد از آن دوباره با لبخندی زیبا ادامه داد: بالای سر آن زن رفتم و شروع کردم به صدا زدن. هرقدر که صدا می‌زدم زن تکان نمی‌خورد. اینجا به حضرت عباس (علیه السلام) ، عرض کردم که آقا جان تو خود می‌دانی که برا‌ی چه می‌خواهم پارچه را از روی صورت این زن بردارم پس خودت یاری‌ام کن.


وی ادامه داد: پارچه را برداشتم دیدم مادر همان بچه است، لذا دوباره شروع به صدا زدن آن زن عربی کردم اما جواب نمی‌داد. به ناچار دستانم را بالای سر آن زن بردم و با تکان دادن سرش بالاخره او را بیدار کردم. زمانی که بیدار شد با لحنی گلایه‌مند پرسید با من چه کاری دارید و چرا بیدارم کردید، بگذارید به حال خودم بمیریم

وی گفت: بعد از صحبت‌های زن عرب به او گفتم بچه‌ات گریه می‌کند و بی‌قرار مادرش است و تو اینجا استراحت می‌کنی؟ ناگهان سراسیمه از جا بلند شد و با بغض شروع به فریاد زدن کرد که زنده شد؟ زنده شد؟ من هم که هنوز ماجرا را دقیق نمی‌دانستم، به خادمان گفتم سریع و بدون اینکه کسی متوجه شود زن عرب را به دفتر ببرند تا هرچقدر می‌خواهد آنجا فریاد بزند و بعد ماجرا را برایمان تعریف کند.


شیخ عباس افزود: زن را به دفتر بردند و من که هنوز دقیق نمی‌دانستم چه شده، اما متوجه عنایت حضرت عباس شده بودم بچه را بغل کردم و دور حرم طواف کردم. بعد به نزد مادر بردم. آن زن وقتی بچه را دید شروع به گریه کرد و ذکر و نام حضرت عباس (علیه السلام) را می برد.


این خادم حرم حضرت عباس (علیه السلام) ، افزود: بعد از اینکه زن عرب آرام شد گفت، سال‌ها بود که خداوند به من فرزند پسر نمی‌داد و سه فرزند دختر داشتم. زنان عرب و همسایگان من را با لحنی بد صدا می‌کردند و از اینکه برای همسرم فرزند پسر نمی‌آورم من را مورد بی‌مهری قرار می‌دادند. چند روزی به حرم مطهر حضرت عباس (علیه السلام) ، آمدم و در آنجا دخیل بستم تا آقا مراد دلم را بدهد. بعد از مدتی با عنایت حضرت عباس (علیه السلام) ، خداوند به ما فرزند پسری داد که موجب خوشحالی من و پدرش و سایرین شد.


وی ادامه داد: این زن عرب می‌گفت چند وقتی از بدنیا آمدن پسرمان نگذشته بود که بیمار شد و هنگامی که به پزشک مراجعه کردم آنها به من گفتند که بچه‌ام سه روز پیش مرده است. با شنیدن این خبر از خود بی خود شدم و بچه را به اینجا آوردم. به حضرت عباس عرض کردم آقا جان این بچه با عنایت شما به ما داده شده و شما چیزی که می‌دهید پس نمی‌گیرد. پس یا این بچه را به من برگردان یا من را هم با آن بکش، زیرا اگر پدرش می‌دانست، قطعا مرا زنده نمی‌گذاشت.


حاج عباس گفت: زن عرب بعد از این سخنان به ناله و زاری گفت که بچه را با خود به حرم آوردم و او را در حرم طواف می‌کردم اما بعد از چند دور خستگی و ضعف بر من قالب شد، بچه را مقابل حضرت گذاشتم و خودم در گوشه‌ای از هوش رفتم. که بعد آز آن شما مرا بیدار کردید.


کلید‌دارم قدیمی حرم، گفت: طبق رسم حرم بلافاصله آن کودک را به اتاقی که پنجره‌اش به سوی صحن مطهر قرار دارد بردم و این خبر را به استاندار و مرجع آن زمان اطلاع دادم و مردم را نیز از این موضوع که عنایت حضرت عباس (علیه السلام) ، در مورد کودکی که سه روز مرده بود و با مهربانی دوباره زنده شده است با خبر کرد.


این خادم حرم حضرت عباس (علیه السلام) ، در ادامه با آرزوی توفیق روزافزون برای همه حضار و شیعیان، گفت: متاسفانه امروز معجزات حضرت و کرامات ایشان را بیان نمی‌کنند و گویا می‌خواهند مردم نسبت به این بزرگواران سرد شوند، اما به لطف خدا هرساله حضور زائران بیشتر و پر رونق‌تر می‌شود.

مامانم منم تو این حاله الان بیمارستانیم چقدر درکت میکنم مامان من سرطان داره خدا مادرت شفا بده مامانم ...

نمیتونم بگم اما هر لحظه دارم میبینم زجر کشیدنشو😭

خدا مادرتو شِفا بده بحق بزرگیش

دارم با گریه تایپ میکنم پای جانماز

نمیتونم بگم اما هر لحظه دارم میبینم زجر کشیدنشو😭 خدا مادرتو شِفا بده بحق بزرگیش دارم با گریه تایپ ...

عزیز دلم خدا همه مریض هارو شفا بده به مادر و من و تو هم نظر کنه، میفهمم چی میگی خودمم خیلی داغونم، کم آوردم خدا میدونه فقط

قربون ائمه برم منم دخترمو از امام حسین گرفتم الان ۴سالشه ماه قبل فهمیدیم بیماری داره منم به امام حسین گفتم شما چیزی که میدین رو پس نمیگیرین خودتون سلامتیش رو برگردونین دلم خونه دعا کنین که دخترم خوب بشه  

الهی وربی من لی غیرک...خدایا شکرت بخاطر نی نی سالمی که بهمون عطا کردی...تیکر تولد دخترگلم  
قربون ائمه برم منم دخترمو از امام حسین گرفتم الان ۴سالشه ماه قبل فهمیدیم بیماری داره منم به امام حسی ...

سلام 

این صلوات ،خیلیییییی مجربه

وضوبگیرید و رو به قبله بشینید و بدون اینکه وسطش حرف بزنید با کسی یا کاری کنید ، ۵۳۰ مرتبه(عدد ابجد فاطمه ۵۳۰ هست) بگویید : اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ


 ان شاءالله حاجت روا بشید 

فقط همه رو یکجا بخونید و بینش فاصله نندازید و با کسی حرف نزنید

سلام  این صلوات ،خیلیییییی مجربه وضوبگیرید و رو به قبله بشینید و بدون اینکه وسطش حرف بزنید با ...

حتما میخونم ممنونم ان شالله مادر شماهم شفا پیدا کنه

الهی وربی من لی غیرک...خدایا شکرت بخاطر نی نی سالمی که بهمون عطا کردی...تیکر تولد دخترگلم  
خداروشکر 😍 چقدر خوشحال شدم به حضرت عباس یا کدوم متوسل شدی

ولله به همه متوسل شدم ولی من خواب امام حسین رو دیدم بعداز اون بچم خوب شد

الهی وربی من لی غیرک...خدایا شکرت بخاطر نی نی سالمی که بهمون عطا کردی...تیکر تولد دخترگلم  
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز