خانواده ای که توش
نتونی حریم شخصی ، اختیار امور زندگیت ، آرامش داشته باشی
و از پدر تا برادر و خواهر و ... توی امورت کنترل گری و دخالت بیجا کنن ، حسادت و تنگ نظری و دعوا و شر و کتک کاری ، دادگاه پاسگاه ، آبرو ریزی توی محل ...
جونت به لبت برسه اعصابت خورد شه ، امنیت جانی و روانی نداشته باشی !
هرچی از حق خودت دفاع کنی و جوابشونو بدی فایده نداشته باشه ...
نهایت یا فکر جدا شدن ازشون یا فکر خودکشی یا فکر ازدواج ناچاری به ذهنت برسه .
خودکشی بخاطر آدمای عوضی ارزش نداره ، اونا بمیرن چرا ما بمیریم !
ازدواج هم که الکی نیست و تا پیش نیاد میخوای با کی ازدواج کنی وقتی کسی نیست !؟
نهایت سرتو با کلاسای آموزشی و دنبال کار گشتن مشغول کنی . که اونم هزینه میخواد و کار درست حسابی هم تا مهارت نداشته باشی توی هر زمینه ای کار و درآمد گیر نمیاد .
شماها اگه توی این شرایط باشین و درک کنین چکار میکنین ؟؟؟
ملت توی خانواده هاشون آرامش ، حمایت ، آزاری و اختیار ، مهمونی دور همی ، سفر گردش ، دریافت کمک و هدیه و سرپرایز دارن و خوشن .
اونوقت یسریا توی خانواده بزرگ ترین آسیب های زندگیشون آسیب های روحی و جسمی و موانع موفقیت را تجربه میکنن .
خیلی ها شده بگم اگه بابام اینجور تفکر و رفتار و اخلاقو نداشت ، اگه خواهر براررم حسود و بدجنس نبودن و اذیت نمیکردن چقدر زندگی مون ، ازدواجمون سرنوشتمون بهتر و موفق تر بود