کاش تو ۱۶ سالگی ازدواج میکردم..

هیچی از امصاتون متوجه نمیشم ۳.۱ چه اتفاقی افتاده براتون؟

دقیقا 

چرا این عدالته بر قرار نیست ...

یه رفیقی داشتم از همون بچگیش عاشق شوهر بود 

خدا شاهده من سر کلاس فلسفه ، نوت برداری میکردم و اپ های افیس رو جرررر میدادم برای استاد ها اونوقت اون اموزش شوهر داری و قرمه سبزی میدید ...

اونقدری شوهری بود که تمام پوز*یشن ها رو با اسم و سال اختراعشون برات توضیح میداد ...

هیچی دیگه یکی مثل من که انقدر عاشق تحصیلات بود ، به زور نامزد یکی شد که ازش متنفر بودم و الانم در حال جدایی ام خداروشکر .

اون رفیقِ دربه در شدم هم ، الان تحصیلاتشو داره به زوووور خانواده ادامه میده خاکتوسر:/

البته در مقطع کارشناسی ، رشته ی پسر ایرانی شناسی داره ادامه تحصیل میده ..‌

اونم کجا تو دانشگاه تهران 😂

آره خب دایی شما با اصل و نسبه 😅

سلام عزبزم، مشکلاتی که داشتی بخشیش از سنته اینکه الان داری نقش قربانی  رو بازی میکنی و برای پیشرفتت تلاش نمیکنه توجیهی نداره، یعنی چی هر سال موقع کنکور سراسری گریه میکنم، بشین درس بخون کم نداریم خانم هایی که با بچه درس خوندن، نوه ی داییم 17 سالگی ازدواج کرد،سال بعدش پزشکی قبول شد و درسشم خوند... 

چرا نداره!  همه شرافت یه زن همینه 

نه عزیزم رل نبودم ، پسرخاله مامانم بود ولی پولدار بودن مامانم خواست من خوشبخت بشم به زور به کمک خاله هام و دایی هام بابام رو راضی کردن خودمم شوهرم رو دیدم خوشگله خوشم اومد به دلم نشست گفتم آره قبول میکنم ، ولی بابام کلا مخالف بود حتی شب خواستگاری متو کشوند تواتاق گفت باحرف اینا عقلت از سرت پریده میدونم پشیمون میشی من به ازدواجت راضی نیستم این پسر بدرت نمیخوره و... اصلا مادرشوهرم بابام رو جادو کرد بخدا من بعدها از جاری هام شنیدم ، مامانم هم چندبار بااشک گفته من درحقت مادری نکردم خیلی ناراحتم از این بابت منو ببخش بخاطر حرفای اون شب پدرم که تواتاق بهم زد میگم شرمنده ام پیش بابام ازطرفی هیچ وقت نمیتونم مشکلمو بگم چون یغه مامانم رو میگیره که فامیل تو هست ، و تودخترم رو بدبخت کردی الان بابام حتی یه ذره از مشکلاتم خبر نداره جلوش صحنه سازی میکنم کلا😭😭 

آخه گلم شوهر لعنتیم نمیذاره که دانشگاه برم 👍

توسن ۱۷سالگی اصلا ملاکی نداشتم فقط غریزه جنسی بالایی داشتم شوهرمم خدایی خوش قیافه بود یعنی جفتمون تیکه هم بودیم شوهرمم ۱۹سالش بود الان میگم ما دوتا بی‌عقل جوون و با هوش هیجانی تصمیم گرفتیم شما بزرگترها چتون بود

به قران اگه دروغ گفته باشم 

همش عین حقیقته ...

اصلا یه وقتایی دلم میخواد قربون خدا برم با این داستانایی که واسه بنده هاش خلق میکنه

ارزوی اونو به من داد ارزوی منو به اون 

میبینی تو رو خدا 😂😂😂😂

اگ برگردم با این عقل ازدواج نخواهم کرد و به شوهرم میگم اگ من و میخوای صبر کن تا ۲۰و خورده ای هم با عشق هم با عقل و منطق ازدواج کنیم