2777
2789
عنوان

داستان عاشق شدنموبگم

56 بازدید | 9 پست

من یک ازمدرسه با مامانم اودم خونه باماشین بعد دیدم یک ماشین نزدیک خونه مونه رفتم داخل خونه دیدم یه پسر داره کاغذدیواری کمک استادش میده بعد دیدمش یکم عاشق خیلی رمانتک مامان رفت بعد دامادش که استادش رفت چسب بگیره  از تو یخچال یه یک بستنی شکلاتی دادمش  کرد تو کفیش گفتمم بخور گفت می دم به مادرم  بعد گفت من به شما تعلق خاطر منم بهش گفتم فکرکنم بهت بعد یک برنانه برام رخت بعد پیچ تو بعد تو برنامه دراخواست منم قبول کردم بعد رفتن بدد اینکه بهش دادم چند سال دیگه بیا خواتسگاری اونم قبول کرد الانم امد خواسگاری

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

یه کلاس جمله سازی برو

چرا سنجاب آب نمیسنجه؟...چرا پامونو از دست میدیم ولی دستمونو ازپا نمیدیم؟... وقتی میگیریم میخوابیم دقیقا چیو میگیریم؟...چرا اره برقی با برق کار نمیکنه؟...چرا علی دایی عمو شده؟...چرا رگ دستمونو بزنیم میمیریم ولی دستمون قطع بشه نمیمیریم؟...چرا حامد بهداد موز نمیده؟...چرا میگیم اتومبیل ولی نمیگیم اتومکلنگ؟... چرا سوزن داریم ولی سومرد نداریم؟...چرا نوشیدنی رو مینوشیم ولی غذا رو نمیغذیم؟...چرا دستکش داریم و پاکش نداریم؟... چرا غذا میخوریم سیر میشیم ولی سیر بخوریم غذا نمیشیم؟چراااااااااا؟؟؟؟😂🤝🏻
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز