2777
2789
عنوان

قالب تهی کردم🥲

95 بازدید | 3 پست

الان تو بوتیکم ...چند دقیقه پیش مشتری اومد دوتا خانم چادری مادر و دختر....دخترش جوون حدود هجده ساله و کاملا محجبه بودن.... وارد شدن سلام و خوشامد گویی کردم خانمه هیچی نپرسید هیچی نگفت سرشو کج کرد زل زد تو چشمام و همونجوری یکی دوبار محکم پلک زد...چشماش سبز تیره بود و گرد و بزرگ.... بخدا وحشت کردم با اون طرز نگاه احساس مردم جونوری چیزی ...  زل زد خیلی بد و ترسناک نگاه کرد واقعا هیچی نگفت ...بعد یه ده ثانیه زل زدنش گفتم بفرمایید یه جنسی تو ویترین و قیمت پرسید با دخترش پچ پچ کرد و باز بزگشت همونطور وحشتناک نگاه یه چند ثانیه ای کرد و رفتن بیرون....عادی نبود تپش قلب گرفتم....من با مشتریای زیادی در حین صحبت ارتباط کامل چشمی برقرار میکنم و ترس ارتباط چشمی ندارم...یجوری بود که انگار برای زل زدن به من اومده بود داخل🤕

من عاشق داستانهایی هستم که در پایان زن ها خودشان ، خودشان را نجات میدهند.👠💄👒
شاید خواستگار بوده خواسته برانداز کنه

نه بابا خواستگارا معمولا خوش برخوردن و میان خوش و بش میکنن ایشون وارد شد و نگاه کرد من قلبم ریخت

من عاشق داستانهایی هستم که در پایان زن ها خودشان ، خودشان را نجات میدهند.👠💄👒

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   8080aylinamm  |  6 ساعت پیش
توسط   آرزو1388  |  5 ساعت پیش