سلام
دیروز مامانم گفت، مادربزرگت فردا خونه تنهاست میخایم بریم اونجا، خاستی بیا، (نیم ساعت با هم فاصله داریم)
امروز از صبح مامانم زنگ نزده بهم، منم نزدم الان زنگ زده میگه چرا نیومدی خونه مادربزرگت دعوتت کرده بود ناهار، گفتم کسی به من نگفته بود ناهار دعوتم وگرنه میرفتم، میگه خودم دیروز گفتم دیگه، بعد برگشته میگه ما رفتیم دلمه گذاشته بود، زنگ زد خالت اینا هم اومدن، اومدیم دره خونتون بهت زنگ زدیم که شمارم برداریم، در دسترس نبودی، با هم رفتیم کوه و طبیعت و... خوردیم خیلیم خوش گذشت، منم گفتم تا دم در اومدین خب در میزدین؟(اگر زنگ میزد و دسترس نمیداد پیام میومد ک نیومده)