درسته شرایط زندگیم خوب نیست و تقریبا افتضاحه اما اگه تلاش کنم میشه مشکلاتمو حل کنم
تلاش اونم من ؟
من افسرده و بیحال که حتی انگیزه غذا خوردنم ندارم
دلم به هیچی خوش نبوده و نیست
هیچی تو این زندگی سرجاش نیست
چندساله خونه نشینم پشت کنکوری شدم
یه ساله بیرون نرفتم
باید درس بخونم ولی نمیخونم نمیخونم نمیخونم
باید تا ظهر نخوابم ولی میخوابم میخوابم میخوابم
باید از موی سفید و زحمات پدر و مادرم خجالت بکشم ولی نمیکشم
دست خودم نیست که دیوووونم هر لحظه امکان داره تیغو بکشم رو رگم...
سرم پر فکر و خیاله
ذهنم مدام باهام حرف میزنه...گیجم...منگم...بیحال...ب انگیزه...خسته از ذهنی که آروم نمیشه
همه موهام ریخته...شدم پوست و استخون...مسخرم میکنن...هیچی نشدم...
نمیتونم خودم حالمو خوب کنم نمیشه تلاش کردم نمیشه فقط درجا زدنه فقط...💔