آره 7ماهه ازدواج کردن
قبلش عمرا از خونه بزور میومد بیرون
دانشگاه رو هم مجازی کرده یا ول کرده نپرسیدم از فضولی خوشم نمیاد
الان دیگه کل محل و دیونه کرده
از آرایشگر بگیر تا نانوا و هایپر آ
میره میشینه حرف میزنه
شب میاد سراغ من
من م اونقدر کار دارم خسته و کوفتم بخدا
میگم خستم میبینم تا نصف شب میشینه دم درب تو خیابون
زیاد باهم جور نیستیم که سؤال بپرسم یا بگم نرو نکن
آخه پشت سرش هی میگن خدا کنه نیاد مغز مون رو میخوره