خسته شدم...از اینکه هر بار یه ادم جدید...یه پروسه جدید...واقعا دیگه توان روحی ندارم بشینم جلو یه پسر سوالات تکراری و بپرسم...
پس فردا خواستگار دارم؛ دلم گرفته دارم گریه میکنم...
تحمل استرس کشیدن ندارم...اگر ایندفعه هم نشه دیگه واقعا نمی بینم کسی و...
برای همه دخترها همین شرایط هست
چن سالته؟
همه همینن
ی دونه اوم درستو حسابی برا من نیومد
من چی بگم
۲۳ سالمه
خاستگار سنتی داغون
دوست هم شدم پسره دوستم داشت مادرش نذاشت
براش دختر انتخاب کرده
خوبه بازم خاستگار داری همه از بی خاستگاری می نالن
از پشت تلفن معیارهای اصلیتو و مهم رو بپرسین
اگر شرایط اولیه رو داشت راه بدین
منم فردا دارم
اعصابم خورده و استرس دارم
کاش خجالت نمیکشیدم و به مامانم میگفتم زنگ بزنه بگه نیان
تاپیک بغل سر خواستگار نداشتن داشت گریه میکرد
خوبه کلا جز همسرم خواستگار نداشتم من اصن حوصله اینچیزا رو ندارم واقعا
به خدا راست میگی بهش فکر میکنم که اگر میخواست چند وقتی یه بار اون پروسه تکرار بشه خیلی خسته کننده میشد برام و اذیت میشدم
