من عقدم حالا عروسی ام نزدیکه
مادرم کارمنده کل کارای خونه رو خورم انجام میدم حالا شام بیشتر با مادرمه
ظرفا خودم و بقیه کارا خونه
شوهرم خیلی حساسه هی میگ تو توی خونه مادرت همش کار میکنی تو خونه هرکس میری مثل نوکر براشون کار میکنی تو ساده ای فک میکنی بقیه جبران میکنن درصورتی اونا زرنگی میکنن از زیر کار در میرن
در صورتی بنظرم اینجور نیست حرف اون زوره
چکار کنم خیلی اخلاقش بده
من ک‌متاهلم ولی میرم خونه مامانم از ته دل کار میکنم
از شستن دستشویی بگیر تا لباس و خونه همه
من چی بگم مامانم خانه داره ولی بازم همه کارای خونه بامنه
واه بگو مادرمه خب وظیفمه
برخورد خوش با مادرش و خانوادش چجوریه؟
در کل جلوی شوهرت همیشه مثل شاهزاده ها رفتار کن.
وقتی هست همه کارارو انجام نده
و بعدها زیونت دراژ باشه بگی خونه بابام دست به چیزی نزدم
تا ازت توقع زیادی نااشته یاشخ.
مخترمانه بهش بگو به تو ربطی نداره خونه مادرمه بعدشم هنوز تو عقدی. بگو خونه خودمم برم وقتی بیام خونه مادرم بازم کار میکنم
خاهرنداری؟
بگو اینم چنوقت انشالله عروسی میگیریم تموم میشه میره
خونه مادرت عیب نداره حالا ، ولی خونه بقیه رو راس میگه
دست ب هیچی نزن
بهش نگوهمه کارها رو انجام میدی
در مورد کمک به مادرتون نظری نمیدم ولی حرف شوهرتونو در مورد خیلی افراد قبول دارم ،بعضی افراد از مهربانی و محبت آدم سو استفاده میکنند
خونه مادرت همینجور باش بگو مادرمه خودم دلم میخواد ولی اگر خونه همه اقوام اینجوری هستی حق میدم خوشش نیاد
تو خونه ي خودتون اشكال نداره ولي جايي ميرين بلند نشين كار كنين خب ، صاحبخونه دعوت ميكنه فكر همه جاش رو لابد كرده ، ديگه بعنوان مهمون نبايد كار كنين كه ، بعد هم ميبينين اينجوري ايشون ميگه نگين كار ميكنين تو خونه هم ، پس فردا همينا رو به رخ ميكشه توقعشون بالا ميره به اول رابطه نگاه نكنين
خونه مادرم معمولی کار میکنم البته مادر منم شاغل، وقتی باردار بودم روی کار کردنم حساس بود ولی در کل نه.
خونه مادرشوهرم کمک میکنم چون دختر نداره
تو مهمانی ها طرف شوهرم ازش میپرسم برم کمک یا نه چون اخلاق اونا رو نمیدونم
