دقیقا زندگیم شبیه تخیلات قدیمم هست هر جا هم نق میزنم بعد میگم این همون چیزی بوده ک خودم میخاستم
من یه دختر لوس بودم ک از امپولای موقع سرماخوردگی میترسیدم قرص شربت رو مامانم بزور میریخت ته حلقم ولی از ۱۹ سالگی درگیر ام اس شدم ویهو کلی بزرگ شدم توکل ب خدا و توسل ب حسین زهرا برام معجزه کرد بارداری عالی زایمان طبیعی عالی بچه سالم همسر خوب خدا نعمت رو درحق من تمام کردحالا فقط یه جفت میخام برا بچم ک تنها نباشه دعام کنید
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
یعنی از وقتی خودمو شناختم و ب ازدواج فک کردم یه زندگی درهمین حد میخاستم الانم همونه
من یه دختر لوس بودم ک از امپولای موقع سرماخوردگی میترسیدم قرص شربت رو مامانم بزور میریخت ته حلقم ولی از ۱۹ سالگی درگیر ام اس شدم ویهو کلی بزرگ شدم توکل ب خدا و توسل ب حسین زهرا برام معجزه کرد بارداری عالی زایمان طبیعی عالی بچه سالم همسر خوب خدا نعمت رو درحق من تمام کردحالا فقط یه جفت میخام برا بچم ک تنها نباشه دعام کنید
نه.من یه زندگی زناشوئی گرم ایده الم بود ولی شوهرم سرده سرده
تیکر پسردار شدنمه.دعا کنید واقعی بشه خداجووونم ؛تو رو به آبروی ۵تن آل عبا؛به جان ابوالفضل به تنهایی حسین به لب های تشنه رقیه و سکینه به گریه های بی تاب علی اصغر یه پسر سااالم و صآلح و خوشبخت نصیب منو شوهرم کن