ایشون مجرده
چند بار برادرای دیگم و بابام ازش پول گرفتن ، بد قولی کردن
مامانم چند بار بهش دروغ گفت
الانم میگه حالا که میخوام ازدواج کنم جای اینکه پشتم باشن ازم پول میخوان تازه بدقولی ام میکنن
هنوز کسی رو انتخاب نکرده میگه خودم پیدا میکنم نیازی به خانوادم ندارم
کلا دیگه اعتمادش از دست رفته
میخواد بره مستقل بشه
ولی همه مخالفن