2777
2789

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

شما هرکاری کردین که برگرده خیلی دوسش داشتین...یادمه می‌گفتیم بادر ۱۶ سالتون از وقتی که همسرتون رفتی کلی لاغر شده از بس که همسرتون خوب بود وبرادرتون دوسش داشت...حالا بدین طلاق توافقی....میشه بگین چرا به طلاق راضی شدین؟البته بازم میگم اینا سوالاتی هی که تو ذهن کنه...اگه دوست نداشتین جواب ندین

شما هرکاری کردین که برگرده خیلی دوسش داشتین...یادمه می‌گفتیم بادر ۱۶ سالتون از وقتی که همسرتون رفتی ...

سلام بله چرا نمیشه اتفاقا میخواستم بابت یه تاپیک بزنم یا اگه تاپیک پارسالم مونده بود هرروز آپدیتش میکردم تو این یکسال چیزایی دیدم رفتاری دیدم که حتما تو خیالمم فکر نمیکردم ببینم

پارسال بعد سه ماه که از خونه پدرش بزگشت یه روز مچش رو گرفتم که با یه نفر داره بهم خیانت میکنه بزرگترا جمع شدن گفتن اشتباه کرده دیگه تکرار نمیکنه از سادگیش گیر همچین آدمی افتاده اون کی یه پسر معتاد به الکل بد دهن رفیق باز که حتی پشت سر مادر و خواهرشم حرفای خوبی نیست گفت اشکال نداره من به خاطر خودش میبخشمش بیاد اشتباهش رو جبران کنه دوهفته بعد از ماشین پسره کشیدمش پایین تا میخورده پسره رو زدم تا رفتم سراغه همسرم پسر واینساد ببین زنده میمونه نمیمونه پرید توماشین و فرار همسرمم تا میخورد زدم پرتش کردم تو ماشین

شما هرکاری کردین که برگرده خیلی دوسش داشتین...یادمه می‌گفتیم بادر ۱۶ سالتون از وقتی که همسرتون رفتی ...

بردمش در خونه پسره شیشه های خونشون رو شکستم یه لگدم نثار مادرش کردم در و بست فرار کرد پدرش اینا خبردار شدن با چون اسلحه اومدن بزنن اون خانواده رو نابود کنن دوباره بزرگترا جمع شدن التماس کردن رفتن بااون خانواده جلسه گذاشتن اونا به غلط کردن افتادن همسرمم برگشت گفت برگشته به خالم گفته ننه باباش چیکاره هستن باید دخترشون رو بدن بهم من رفتم بزنم تو دهنش که پدر مادرم همه کارمن بردمش گذاشتمش خونه پدرش بچم رو زدم بغل بیارم خونم جلو رو گرفت گفت هرجا بخوای بری منم میام گفت تو دیگه تو بلیط نداری بلیطت رو سوزوندی گفت خواهش میکنم بذار از بلیط دخترم استفاده کنم 

بردمش در خونه پسره شیشه های خونشون رو شکستم یه لگدم نثار مادرش کردم در و بست فرار کرد پدرش اینا خبرد ...

من از زندگی شما خبر ندارم اما اگه راه داره اگه میتونی بخاطر دخترت یه فرصت دیگه بهش بده

واقعا متاسفم

گفتم اگه این سوزوندی جنازت رو میارم اینجا دوباره بزرگا جمع شدن گفتن دعایی شده طلسمش کردن مگه میشه انقدر خریت کنه دوباره آوردنش یه نفرم شد حکم که اگه مشکلی هست رفع کنه یا ببینه عیب از کیه یکسال خرید خورد خرج کرد بینی عمل کرد سفر خارجی رفت من دردم رو ریختم تو خودم حتی خانوادم نفهمیدن همچین بلایی سرم اومده اونا هم منو سرکوفت میزدن هرچی من به حکم میگفتم بابا من دارم تلاش میکنم این خانم یه دوستت دارم نمیگه میگفت تو شکاکی میگفت استوریش بی منظور نیست میگفت حساسی هرچی گفتم یه جواب دادن گذاشتم تا بشه شب تولد پسره روزشم حسابش رو شارژ کردم که ببینم بلاخره سوتی میده که بعد از ظهر زنگ زد من بچه رو گذاشتم خونه مامانت میرم فلان جا منم سر به زنگا رسیدم دیدم بله یه گوشی کوچیک و یه سیمکارت جدید داخلشه داره صحبت میکنه تا منو دید گوشی رو جا ساز کرد اما من اونطرف خیابون دیدمش

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز