دردل من افتاده عشقت زمین گیر شدم♡سر تو با عصمت با شمسی درگیر شدم *** کار هرکس نیست با مرد زیستن♡ مغز خر میخواهد و صبر خفن زن سعدی با سعدی دعواش شده ***همسر جان، جان به قربانت کنم ای خوب خوبان*** مرا به صرف عشق کردی تو مهمان*** بیا که رنگ چشمت مرا دیوانه کرد از تو چه پنهان *** ۱۴۰۲/۱۱/۹ ضربان قلبشو شنیدم خداااااا🥰🥰دوبونش برم*** ۱۴۰۳/۱/۱۸ تیکر من آبی شد🥹🥰😇آرین مامان خوش اومدی 🤭🤭
من واقعا ازش دلگیرم دلمو بد شکونده باهاش رفتم کربلا حامله بودم اونجا انقدر اذیتم کرد زیر قبه امام حسین که دعا مستجابه دعا کردم دیگه آخرین مسافرتش با من باشه با بقیه بچه هایش خوش باشه بره دنیا رو برده ولی دیگه با من و شوهرم مسافرت نیاد و واقعا آخرین مسافرتش با من بود تا یکسال هرجا میخواست با ما بیاد جور نمیشد بعدشم که مرد