دارم یه کتابی می خونم که توش خیلی جدی گفته باید بشینیم و فکر کنیم که اگر نمی ترسیدیم چی کار می کردیم؟ سوال خیلی جالبی به نظرم اومد. گفتم اینجام بنویسم و نظر شماها رو بشنوم. حالا اگر خواستید قصه اش رو هم می گم....
من خودم به خیلی چیزها فکر کردم.. یکیشون این بود که یک کانال یوتیوب می زدم. خیلی فکرها و ایده ها دارم. ولی از دیده شدن و شناخته شدن می ترسم. از خنجر تیز انتقاد مردم که وقتی کسی مطرح باشه به خودشون اجازه می دن که تا سوراخ دماغ طرفم نقد کنند. ولی شاید نباید بترسم... به خیلی چیزهای دیگه هم فکر کردم.
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
واقعا اگ نمیترسیدم اینکارو میکردم یمدته ب این نتیجه رسیدم زندگی کنیم ک چی بشه؟؟خصوصا منی ک هیچ هدفی ندارم و ته این زندگی هم ک مرگه ولی فقط میترسم از درد اون لحظه اژ اینک اگ نمیرم از گریه های مادرم از حرفای بقیه و ...
عدس کوشولووووم ۱۴۰۳/۱/۱۴ ساعت ۵ صبح سقط شد 💔روزی که آزمایش دادم دکتر آزمایشگاه بهم گفت ی عدس کوشولووو تو شکممه منم اسم کاربریمو گذاشتم مامان عدس کوشولووو اما دیگه عدسم و ندارم 🥺💔
کتابی که داشتم می خوندم اسمش اینه(خیلی توصیه اش می کنم... الان تعریف می کنم درباره اش یه کم) زنان به پیش نویسنده: شریل سندبرگ مترجم: حمیدرضا آریان پور ناشر: انتشارات دنیای اقتصاد