دوستم ۶ تا برادر شوهر و ۲ تا خواهرشوهر داره و از اولی که از عروسی گرفت و رفت خونه خودش اینا پدرشونو گذاشتن پیش اینا. اول نوبتی بود ماهی یه بار میرفت خونه یکی از بچه ها ولی الان کلا دیگه پیش دوستمه پدر شوهرش و من میگم وظیفه شوهر دوستم هست از پدرش مراقبت کنه ولی ۸ تا بچه ان واقعا چرا باید یه نو عروس که هنوز دو سال خونه خودشه تنها از پدرشوهرش مراقبت کنه؟ و بقیه با خیال راحت زندگی کنن
دوستتون خودش باید مستقیم بهشون بگه
بیماری پدر شوهرش چیه
دوستت چند سالشه
خانواده شوهر دوستت بیشعور نیستن شوهر دوستت بیشعوره!
ببخشید ولی بعضی وقتا سلیطه بازی جوابه
اون پیرمرد گناهی نداره
ولی باید دوستت به شدت به شوهرش و خونوادش مخالفتشو نشون بده
چیزی که خودم دیدم جواب داده تو اطرافیانم همینه
ساده باشه و بی سر زبون اونا هم از خدا خواسته
خوب چ اشکال داره اگه آزاری نمیرسونه و آروم
مطمئن باش خدا جواب خوبی هاشو هم این دنیا هم اون دنیا میده
بنظرم خیلی منطقی و آروم مهربانانه ب شوهرش بگه که ب بقیه برادر خواهراش بگه تقسیم کنن هر روز خونه یکی باشه اگه قبول کرد فبها نکرد با خواهرشوهر یا یکی از برادر شوهرا بگه بازم اگه بهانه آوردن دیگه بقول دوستمون ثواب داره خدا یه جایی چنان جبران کنه و جواب این خوبی هاتونو صد برابر میده از جون و دل ازش مراقبت کنه برای رضای خدا حالا اینکه داره نگهداری میکنه ولی غر نزنه که اجرش ضایع نشه فک کنه پدر خودشه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
