هفته ای دو سه بار زنگ میزنه میگ منو ببر فلان جا اینور و اونور هروقت میریم خونشون هی به شوهرم میگه بیا تراس حرف بزنیم واقعا حس تنهایی تو متاهلی خیلی سخته با من زورش میاد دو کلمه صحبت کنه با ذوق و شوق با خانواده خودش حرف میزنه اصلا بهم اهمیت نمیده دلم پوسید تو خونه یه بیرون منو نمیبره 😭😭با همه دوستامم گف باید قطع رابطه کنی ن سر کار میذاره برم ن دوستی رفیقی هیچ دلم پوسید واقعا 😭😭😭😭هیچ تفریحی ندارم حتی میرم فیلم ببینم صدای تلوزیون میبنده...و..
شما دلتون میگیره چ میکنید
مریضه شوهرت
زمان عقد اره
الان والا من پسرشو نمیبینم ،چه برسه ب اون😂
چ سخت🥺ان شاالله همه چیز درست میشه
ازدواج کردی یا به اسیری بردنت؟ از حق خودت دفاع کن تا خودت نخوای هیچکس نمیتونه برات کاری کنه
مادرشوهره داره کرم میریزه
چرا باید برن تراس، حرف بزنن
تقصیر مادر شوهرت نیس گلم، تقصیر شوهرت هس که اولویت و خوش خوشانس با خانوادش هس
مگه اسیر گرفته؟🥲
ن دوستی ن کاری ن تفریحی ن بیرونی ن فیلمی .. خودشم ک براتون وقت نمیذاره
چرا شما این همه محدودیت رو پذیرفتید؟ چرا روز اولی که گفت حق انجام این کارو نداری سکوت کردی؟
منم خیلی تنهام و هیچ تفریحی ندارم حدود شش هفت ساله.........
همون دیگه تقصیر شوهرت هس که گوش به فرمان خانوادش هس، تا زمانی که شوهرا این اصل رو قبول کنن که مادر شوهر با نصیحتهای بی جایش سعی در تحریک پسرش نسبت به عروسش داره کمتر دلسوزیهای مصنوعی مادرشون رو باور میکنن
