رلم سال اول ک سرباز بود والا جنم خوبی داشت الان یکسال ک فروشنده بود مغازه واس خودش نبود هی منالید زود خسته میشد میگف اینهمه کار کردم هیچی ندارم فلانی باباش واسش ماشین خریده منم گفتم خیلیام مثل فلانی خودشون کار کردن ماشین خریدن بعد حالا چقدر کار کرده بود این بچه فقط ی سال بعد میناله میگه اینهمه کار کردم بعد الان یکماهه تازه خودش مغازه زده باز دوباره الان اومد نالید ک هیچی ندارم رومخخخ بعد حالا دلیلشم اینه ک تا 8 ام باید 16 تومن کرایه ماغازشو جور کنه انگار از نظر ذهنی یکم بهم ریختس میگف مغازرو میخام بدم داداشم دیگ نمیخام کار کنم هیچی نمیخام دیگ اینهمه کار کردم هیچی ندارم وایی اصن مسخرههه من ک دخترم تاحالا نشده جا بزنم بهش میگم ی روز تعطیل کن با دوستات برو بیرون حوصلت ک اومد سرجاش دوباره برو سرکار میگ نمیرم منم زیاد گیر نندادم ولی الان دیگ تحویل نگرفتمش رو عصابه انقد شل و ول من ک دخترم هزارتا گیرو گرفتاری هس تو خونمون مینالما ولی جا نمیزنم این چرا رو عصابه چکارش کنم احمقو دوسه ماهم هس گیر داده بیام نشون کنم ولیما تازه دوساله باهمیم منم سنم کمه 17 ساله اون اسکلم 23 سالشه گفتم نیان الان حقیقتش نمیتونم جا بزنم سریع رابطمو خراب کنم اما ببینم وضعش اینجوریه عمرا باهاش ازدواج کنم این نمیتونه زندگی جم کنه حالا بگین الان من چکار باید کنم