دست بزن داشت . خیانت جنسی میکرد و منو تو خونش مثل کلفتش میدید.
با بچه هم یه روز خوبه یه روز بد . بیشتر میخواد بچه رو بر علیه من کنه . تا به قول خودش انتقام بگیره .
یادم میاد قلبم درد میگیره . شب کتکاش برای من بود ولی خرج و خوشیش با کس دیگه .
تو دوران جداییمون یه شب بچه رو برده بود پیش خودش . بچه گفت گشنمه . با دست زد تو لبای بچم .
چی بگم .
الا هم خونه پدر مادرمم . خیلی بین منو برادرم فرق میزارن . مثلا ۳۰ م دارن میدن برای عروسمون دوچرخه بخرن . بعد دریغ از تامین نیاز ضروری من .
خستم