خواهر بزرگم برلی همه جا گرفته برای سفر اخر هفته به همه و خواهرای دیگه پدر مادرمم گفته اصلا به من چیزی نگفت به مامانم گفته بود امشب مامانم میکم چی شد سفر میرید گفت اره دیگه بچه ها جا گرفتن مگه نگفتن بهت
گفتم نه والا نگفت گسی بهم
گفت حالا ما داریم میگیم جا زیاده توام بیا انذاره همه گرفته و فلان
گفتم خب چرا خودش بهم نگفت ینی چی؟؟؟
میگه وااا تورو با ما حساب کردن دیگه
گفتم مادر من چون بچه ندارم و تنهام دارم جدا میشم پیش شمام فعلا دلیل نمیشه منو ادم حساب نکنن
من مگه سیب زمینی پیازم ک میگن منم رو شما حساب کردن؟؟؟ من یه ادم مستقلم
میتونن تماس بگیرن به موبایلم خبر بدن من نازاحت میشم کسی این کارو کنه بعد بگه به مامان ک گفتم دیگه توام رو اونایی!!! بدم اومد واقعا
مامانم میگه حق با اوناست هیچ وقت حق به من نمیده
صد رحمت به غریبه والا اینا چقدر منو اذیت میکنن دلم گرفته بخداااا☹️☹️☹️شما جای من باشید چه میمنید هم اونا ادب شن هم احترامم حفظ شه؟ اخه سالگرد مادربزرگمم هست اونجا ک میریم شهریتان باید برم ولی اکه همه شب بمونن من تنها چجوری برگردم
خواهشااااا بگید
هتل بگیرم خودم یه جای جدا این به ذهنم رسید