2777
2789

حالم خیلی خرابه از شدت ناراحتی عصبانیت و فسار روحی دوروزه میلرزم تپش قلب دارم تهوع شدید و خفگی 

دیشب بعد ماه‌ها که دیگه میدونست ته کشیدیم خیلی وقته گفت شیر میدم مامانم امشب شیر برنج بذاره

با یه تلخی بهم گفت یه برنج نباید بذاشتی هیچی نگفتم 

خودمو مشغول ظرفا کردم 

رفت از پایین آورد خورد جالبه حالوروز و صورت رنگ پریدمو نمیبینه حتی بزور میخواست مجبورم کنه باهاش بخورم 

الانم ول کردم رفت بیرون با تندی گفت کاردارم میخوام برم میای گفتم نه 

با خشم ول کزد رفت

اونقدر خستم روحم ته کشیده 

بغض دارم لرزش عصبی دارم 

شده عین یه سگ شده بابای ..... مرد سالار و زورگوش 

دلم میخواد فرار کنم برم 

کاش یکیو داشتم فقط غرق محبت و آرامشم میکرد دقیقا چیزی که سالها ندارم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792