نمیدونمچرا از مادرشوهرم بدم میاد جدیدا!
دست خودمنیست! ویار میشه ماه های اخر باشه؟
هرکاری میکرد قبلا بخاطر دوسست داشتن و عشق همسرم فراموش میکردم و خودمو میزدم اون راه و میگفتم اشکال نداره ! دنیا دوروزه!
ولی الان چند هفته اس همشکاراش یادم میاد و کارهای جدیدشم روی مخمه! دلم انگار شکسته و خسته طوره...
دلمنمیخواد چهره اشو نگاه کنم یا حتی باهاش همکلام بشم !سعی میکنم ازش دور باشم وقتی نگاهش میکنم یه جوری میشم از توی دل و وجودم !
یه حالت بد اومدن خاصی !
من اینجوری نبودم و برام خیلی عجیبه! حتی نمیخوام اسمش بیاد!
یعنیویاره؟ اونم الان؟