۱۵ سال
خودشون خبر نداشتن
به من خیلی سخت گذشت
من اشک اونم دیدم حتی بعد ازدواجش میدونم برای اونم سخت گذشته ولی نه به اندازه ی من
من یادم نمیاد بعد اون عاشق شده باشم ،هنوزم که هنوزه یه ردی ازش منو داغون میکنه مثل شباهت کسی بهش، شاید سخته نگاهمو ازش بکشم و اون میاد خاطرم
هر جا هست دلش خوش باشه
ببخش ناراحتت کردم با حرفام تاپیکتو دوست داشتم
فدات بشم خودتو ناراحت نکن همه ماها ک مادریم همینیم می‌دونی چی من و بیشتر میسوزونه اینکه سر عقد میخواست بگه بله چی گفته قبل بله آدم وقتی ازدواج میکنه اگه مادر یا پدرش در قید حیات نباشن حداقل ی قاب عکسی ازشون میزاره من ک نمرده بودم 😭
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 ثانیه پیش
3 ثانیه پیش
5 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
