قشنگم ناراحت نباش شاید چایش تموم شده بود
یکی دو ساعت که کهنه نیست قشنگ رنگ گرفته
من چای کهنه نمیخورم اصلا
مهمونی هم برم چای کهنه بیارن بهونه میارم و نمیخورم حالم بد میشه
نخور چایی دیگه حرص نداره
حالا دوساعت پیشم همچین کهنه ای نیست شاید یکم چای خشک ریخته روش باز
برو خدارا شکر کن چای کهنه جلوت گذاشتن من ۷۰۰ کیلومتر دورم براعید رفتم شوهرم تا رسیدیم رفت بیرون هرچی نشستم هیچی جلوم نیاوردسال یک بار هم میریم بعد اون جاریم که شاغل بود اومد خونشون هم نزدیکه ۲ خیابون فاصله داره چنان پزیرایی کرد ازش منم لب به چیزی نزدممثلا عید هم بود
یکی دوساعت مگه کهنس هنوز حتی کامل سرد نشده
اتفاقا تا عنوان تایپکت رو دیدم گفتم این کار مادرشوهر منه
که دیدم از شما هم همینجوره
از من میاد چای کهنه رو میریزه برای من (چون دلش نمیاد بریزه دور فوق‌العاده خسیسه)
بعد می‌ره تازه دم می‌کنه برای خودش
من اوایل روم نبود نخورم فکر میکردم بی احترامی میشه بهش
اما بعدها اینکارو کرد اصلا نخوردم
جالب می‌دونی کجاست خودش چای خور حرفه ای
از اونا که هی قوری باید رو سماور باشه
بعد من تو فلاکس دم کنم نمیخوره تو فنجون بریزم نمیخوره
میگه فقط استکان باید رنگشو ببینم
بعد خودش لیاقت نداره یه چای برا من دم کنه
