واقعا خسته شدم اصلا خاله هام یا مامان بزرگم فکر ندارن ،
من مامانم از صبح تا شب سرکاره خیلی خستس خیلی همیشه دورهمی هاشونو میان خونه ما میگیرن بریز ب پاشاشون میان اینجا همیشه ها ،من واقعا اینجور نیستم بگم مهمان نواز نیستم ولی هرروز میان انتظار ی غذا مفصل دارن منم واقعا الان امتحانام شروع شده نهایی م نمیتونم هر روز براشون غذا درست کنم درسام سختن بچه هاشونم فضول بعدش از مامانم و من انتظار دارن ،خب یکی بگه مامانم نیست میآید پیش کیی ،اینم بگم تموم قرارشون و اینجا خونه ما میزارن واقعا کلافه شدم ،
ولی وقتی بچه خودشون امتحان داره میگن نیاید اینجا اما مامان من خیلی خجالتیه و میترسه یکی ناراحت شه
ی راهنمایی بهم بگید ؟