2777
2789
عنوان

یعنی مردا هم حس دارن به بچه شون?

| مشاهده متن کامل بحث + 307 بازدید | 24 پست
یعنی پدرتون به شماها حس نداره؟

چرا بابام که زندگی شو برام میده.افتتاحیه ها که دعوت میشه شیرینی شو میذاره لای دستمال میاره برام هی میگم زشته بابا ما که داریم این چه کاریه میگه دوس دارم...برا من بابام خیلی با احساسه

همه ما انسان ها درون ذهن خویش گیر افتادیم🌱🌼🐞.......یه دختر شاد پرانرژی بودم که یکم مرداد ۴۰۱دچار حمله پانیک شدم و زندگیم تیره و تار شد.(من با پانیک جنگیدم و پیروز شدم.)

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

معلومه که حس دارن. تو بدن مرد هم هورمون اکسی توسین ترشح میشه و به قول شما اون بچه ای که یهو میدن دست ...

اخه من شوهرم میگف سقط کن اگه بهش حسی داشت اینو نمیگف دیگه

همه ما انسان ها درون ذهن خویش گیر افتادیم🌱🌼🐞.......یه دختر شاد پرانرژی بودم که یکم مرداد ۴۰۱دچار حمله پانیک شدم و زندگیم تیره و تار شد.(من با پانیک جنگیدم و پیروز شدم.)
اخه من شوهرم میگف سقط کن اگه بهش حسی داشت اینو نمیگف دیگه

اون موقع ک این حرفو زده هنوز بچه ای نبوده

بزار بیاد جونشو واسش میده

چند ساله ازدواج کردین

ویران شده را حوصله ی منت معمار نباشد.. ویرانه ی ما بگذارید که ویرانه بماند..🖤(بعضی از تاپیکا مال خواهرمه من بجاش پرسیدم) 
خب چرا میگفت؟ حتما تو ذهنش یه دلیلی داشته. حالا هم که سقط نکردی وقتی دنیا بیاد دوستش داره و بهش وا ...

ناخواسته شد.عقد بودیم...

همه ما انسان ها درون ذهن خویش گیر افتادیم🌱🌼🐞.......یه دختر شاد پرانرژی بودم که یکم مرداد ۴۰۱دچار حمله پانیک شدم و زندگیم تیره و تار شد.(من با پانیک جنگیدم و پیروز شدم.)
اون موقع ک این حرفو زده هنوز بچه ای نبوده بزار بیاد جونشو واسش میده چند ساله ازدواج کردین

5 سال دوست بودیم یسال عقد

همه ما انسان ها درون ذهن خویش گیر افتادیم🌱🌼🐞.......یه دختر شاد پرانرژی بودم که یکم مرداد ۴۰۱دچار حمله پانیک شدم و زندگیم تیره و تار شد.(من با پانیک جنگیدم و پیروز شدم.)
5 سال دوست بودیم یسال عقد

ینی هنوز خونه خودتون نرفتین؟ ببین من حتی دیدم یکی از مردای فامیلمون

تا اخرین ماه بارداری به زنش گف یجوری از شرش خلاص شو

بدنیا بیاد من حتی نگاشم نمیکنم

من از بچه متنفرم 

در حقش پدری نمیکنم

الان یجوری به دخترش وابستش که حتی نمیتونه ی شب جای دیگه باشه

24 ساعته قربون صدقش میره

از این جهت خیالت راحت 

ویران شده را حوصله ی منت معمار نباشد.. ویرانه ی ما بگذارید که ویرانه بماند..🖤(بعضی از تاپیکا مال خواهرمه من بجاش پرسیدم) 
ینی هنوز خونه خودتون نرفتین؟ ببین من حتی دیدم یکی از مردای فامیلمون تا اخرین ماه بارداری به زنش گف ...

چرا بابا ما که با هم زندگی میکردیم.چون کل شهرشون خبر نداشتن این زن گرفته بخاطر مرگ باباش میگه میخواستم بعد عروسی بفهمن.الان ابروم میره میگن باباش مرده زن داشته...اینم میگه ننداحتی خودت باید بزرگ کنی ازت جدا میشم منم گفتم بفرما

همه ما انسان ها درون ذهن خویش گیر افتادیم🌱🌼🐞.......یه دختر شاد پرانرژی بودم که یکم مرداد ۴۰۱دچار حمله پانیک شدم و زندگیم تیره و تار شد.(من با پانیک جنگیدم و پیروز شدم.)
چرا بابا ما که با هم زندگی میکردیم.چون کل شهرشون خبر نداشتن این زن گرفته بخاطر مرگ باباش میگه میخواس ...

نگران نباش الان فقد به فکر بچت باش که بدنیا بیاد همه ی این چیزارو فراموش میکنه و عاشقش میشه

ویران شده را حوصله ی منت معمار نباشد.. ویرانه ی ما بگذارید که ویرانه بماند..🖤(بعضی از تاپیکا مال خواهرمه من بجاش پرسیدم) 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز