حدود ۸ ۹ سال پیش بعد از یکسال و نیم آشنایی، نامزدی کردم ، چندماهه بعدش اینقدر رفتارای سرد و عدم تفاهم دیدم و ادم بی مسئولیت و دهن بین بقیه بود که بهم زدم که البته ب شیوه خیلی بدی هم بهم خورد، بعد از اون من خیلی گریه کردم تا درستش کنم اما هیچوقت درست نشدو اونم نخواست، خانوادش عاشقم بودن و هرکاری تونستن کردن اما خودش نمیخواست اصلا، تا اینکه توی این چندسال ک من کلا ازش هیچ خبری نداشتم و زندگیم رو میکردم، الان حدود ۲ ساله دوباره باهم در ارتباطیم،خیلی کارا برام انجام داده و هروقت کمکی ،راهنمایی لازم داشتم حضور داشته ،و دوست خوبی برام هست، بعد از یکسالش ازش پرسیدم نوع نگاهت ب ارتباطمون چیه، گفت نمیدونم تا حالا بهش فکر نکردم ، خیلی ناراحت شدم از این جواب،و ارتباطم رو اینقدر کم کردم باهاش تا صفر شه
شما رفتی دنبالش یا ایشون؟
آدم چیزی رو که بالا میاره ، باز نمیره بخورتش
اما اون هرروز پیگیری میکرد و پیام میداد انگار نه انگار ک من تمایلی ندارم ، من بعد از ۱ ماه ۲ ماه دوباره شروع کردم ب حرف زدن باهاش ، ولی اون دیگه همیشه کم هست، خیلی حرف نمیزنه ، شاید ماهی یبار ببینمش ، و پیامارو دیر جواب میده.
خسته شدم از این وضعیت ک برام بوجود اومده ، احساس میکنم اگه کلا باهاش قطع رابطه کنم توی زندگیم هرجایی ک‌احساس نیاز ب کمک داشته باشم دیگه نیست ک همراهیم کنه،
هر دو مجردین ؟اگه قصد ازدواح باهم ندارین کلا قطع ارتباط کن
نباید برمیگشتی
همیشه ب این فکر میکنم که این ادم حدود ۱۰ سال از بهترین سال های عمرم رو تیره و تار کرده و من همیشه ی چشمم اشک بوده و ی چشممم انتظار ، ادم بلاتکلیفیه و حتی خودشم گفته ادم ازدواجی نیس،و نمیتونه مسئولیت ازدواج قبول کنه، اما ب شدت هم با احساس و اهل ابراز محبت هست،واقعا دارم خفه میشم دیگه
شما متاسفانه بخاطر عدم خود شناسی
و خود آگاهی بازیچه خودت شدی.
پیشنهاد میدم دنیای درونی خودت رو بشناس، بدون کجاها نقاط قوت و ضعفت هست، چه تله های روانی داری و راهکار درست چیه. واسه همین خوندن مقالات روانشناسی و مشاوره متخصص چاره درستیه. بعد اون دنیای جدید و بهتری خواهی داشت.
اشتباه میکنی بخدا
اگر همون ۸ سال پیش ولش کرده بودی وزندگی خودتو ادامه میدادی و باهاش دوباره ارتباط برقرار نمیکردی الان شاید یه ازدواج موفق یه زندگی بهتر داشتی....یعنی واقعا خودتم نمیدونی ک داره بازیت میده ؟؟؟؟؟؟؟
من نصف تروما و طرحواره هام از همین ادم و ارتباط بوجود اومد ،بدترین تجربه عاطفی رو داشتم ، خیلی چیزا دیدم و محکم وایستادم که تمومش کنم، اما بعدش خودم مردم و زنده شدم تا بکذره اون دوران،من ۴ سال بعد اون اتفاق درگیر بودم هنوزم و شب و روز نداشتم ، البته به شدت درس میخوندم و بهترین معدلا رو میگرفتم و روی خودم سرمایه گذاری میکردم اما از نظر احساسی واقعا اسیب دیدم
خودت رو رها کن
تا کی قرار اینجوری باشی
برو پی زندگیت
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
23 ثانیه پیش
23 ثانیه پیش
24 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
