با آجیم رفتیم خونه خالم خالم شیرینی درست کرده بود بعد یه ظرف داد ما گفت ببرین برا همسایه
بعد وسط راه ظرفه افتاد شکست و شیرینی هاهم ریختن ماهم برگشتیم خونه خالم گفتیم بهشون شیرینی هارو دادیم و تشکر کردن گفت باشه
شب همشون تو پارک کنار خونه جمع شدن خالم گفت راستی فاطمه خانوم شیرینی هارو خودم درست کرده بودم خوشمزه شده بود؟
قیافه فاطمه خانم🤔
قیافه خالم😁😍
قیافه ما🤐🏃