خاطرات خرابکاریای یواشکی + جایزه

حالا این تیک ابی چیه همه ذوق زده شدن

خیلی محصول خوبیه من خیلی راضیم 

تازه عروس بودم یه روز شوهرم گفت موهاشو کوتاه کنم 

دور موهاشو مرتب کردم و مدل دومادی زدم واسش😂😂

زیرش ملحفه داشت جمع کردم که بتکونم 

بعدش خواهرم اومد فراموشم شد فرداش ملحفه رو با لباس ورزشی های شوهرم انداختم ماشین 

چشمتون روز بعد نبینه ساق و جوراب فوتبالیش پر موشده بود 

زمستون بود بعد از ظهرا میشستم تنگ بخاری دونه دونه مو میچیدم🤧🤧

حالم بهم خورد این چیه

گوشی خودمو غیر عمد شکستم 

بعدش تو آشپزخونه رو لبه ی اُپن طوری گذاشتم که با یه ضربه کوچیک بشکنه

شوهرمو صدا کردم طوری صحنه سازی کردم به گوشی بخوره ،وقتی به گوشی خورد افتاد رو سرامیک آشپزخونه 

بعد منم کلیییییییییی جیغ و داد و کولی بازی در آوردم 

مجبور شد یه هفته دیگه بخره🤣

مجبور شدم میفهمی مجببببببور 

به نظرت یه رب زودار برش داشتی هتوز جا داشت برای جا افتادن بهتر

اره خداییش عالیه مخصوصا ک سیف کرمش عالیه

یاد اونی که موقع جمع کردن سفره گوزید افتادم

اره خودمم همین نظرو داشتم ولی دیگه بیشتر حوصلم نکشید

یه مزیتی داره این مربا که لازم نیس بریزی تو شیشه

همون تو قابلمه میمونه جدا نمیشه😆😆

منتظر دستور شما بودم

معلومه که نمی‌خرم

اوا خواهر شما چ زود حالت بهم میخوره

قشنگگگگ یه خراب شده باز کردن تو این خراب شده هیچ مسولیتی قبول نمیکنن فقط و فقط پول میچاپن واقعا متاسفم برا مدیر سایت

روز به روز اینجا پسرفت میکنه...

والا ایرانیاشو هم دیدیم دهن باز کنیم تعلیق میشیم

افرین به این تدبیر😍😉

بچه که بودم آشپزخونه مون جدا تو حیاط بود بابام پاییز که میشد یه گونی پیاز بزرگ میگرفت تا بهار مصرف خونه بود مامانم هر بار ظرفا رو میداد من ببرم اشپزخونه بشورم منم نمی دونم چه پدر کشتگی با این نعلبکی بیچاره ها داشتم هر چند وقت یه بار یکی رو میشکستم از دستم می افتادن منم از ترس مامانم می زاشتم تو گونی پیازا بهار چهره مامانم دیدنی بود وقتی ته گونی رو دید کیسه رو که می برد بیرون همش صدای بهم خوردن نعلبکیا می اومد ولی هیچ کس اعتراف نکرد کار کی بود.                                                                                                                                   مادر شوهرم یه کتری استیل داد بود بهم واسه سر زمین که میریم بزاریم رو گاز معطل چایی نشیم کتریم جرم گرفته بود بعد چند ماه منم اومدم کدبانو گری کرد کتری خالی رو گذاشتم روگاز تا جرماش کنده بشه و بعدش رفتم سراغ کارا و یادم رفت دیگه خودتون حدس بزنین چه بلای سر کتری بیچاره اومد کف کتری مثل سردوش حموم همش ترک شد مادر شوهر بعد چند ماه اومده بود سر زمین کتری رو دید گفت جرمش چه تمیز شده منم خودم زدم به موش مردگی گفت از چشمه اب میاوردم ابش نمیدونم چی داره همه جرم کتری کنده شد و الانم کتری سوراخ سوراخ شده اونم همین طوری کتری رو نگا میکرد میگفت عجب ابی هست منم ببرم خونه یه چند وقت استفاده کنیم واسه بدن مفیده رگ ها رو جرمگیری میکنه تمیز میشه