2777
2789
عنوان

خاطرات خرابکاریای یواشکی + جایزه

| مشاهده متن کامل بحث + 30939 بازدید | 413 پست

بعد عید بود و فرش ها رو هم داده بودیم شسته بودن و خونه برق میزد رفتم از یخچال تخم مرغ بردارم، دست و پام پیچید به هم و افتاد رو فرش آشپز خونه و شکست . منم تند تند تخم مرغ رو جمع کردم با سیف پاک کردم و کلی عطر زدم به فرش که بو نده 

 بابام اومد خونه گفت چرا فرش رو خوب نشستن گفتم دم عید همینطوری میشورن دیگه حالا سال بعد یادمون باشه تابستون بدیم بشورن

خدا وکیلی چطور موضوع تاپیک و ربط دادید به اسرائیل؟ این چون سیفه تاپیکش پا برجاست ما بودیم  ت ...

والا ی عده هشتگ باز اومدن میگن برند اسراییل.

 امضات خیلی قشنگ وجالب بود 🌹

به نام خداوند رنگین کمان🌈🌈

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

دقیقا همین جمعه خونه مادر شوهرم کنار سالاد هم سس مخصوصش بود و هم آب نارنج. سفره رو اومدیم جمع کنیم یه کم اب نارنج بود و یه کم سس من قاطیشون کردم، نگو که سس رو می خواستن برا برادر شوهرم🙃. هی می گفتن چرا این سسه اینجوری شده و من هیچی نمی گفتم 😂

خرابکاری زیاد بوده..بچه بودم از دست خواهرم عصبانی بودم به شلوارش با قیچی دیزاین جدید دادم..

غذای مامانمو ترش کردم بعدش کلی شکر ریختم توش و نابود شد..

جرمگیر قوی ریختم تو سینک..سینک‌رو به باد دادم و کلا گردن نگرفتم..

عصبی بودم گوشیم رو پرت کردم شکست گفتم دست بچه بوده!

خواستم ادای دکترهای جراح رو دربیارم..چاقو برداشتم نمیدونم چجوری نصف چاقوهه رفت تو‌دست رفیقم و بیمارستانی شد.

همیشه برای ماندن دلیل هست..وبرای رفتن بهانه..

اول ازدواج تازه خونه اجاره کرده بودیم اولین  بارم بود داشتم سینک تمیز میکردم  جرمگیر ریختم روش رفتم یادم رفت آب بکشم یه ساعت بعد یادم اومد دیدم سینکه سیاه شده رفتم به همسرم گفتم سینک خونه هم خرابه باید عوض کنیم باورش نمیشد اینو همون موقع اساس چیدن ندیده

زنگ زد به صابخونه اونم گردن نگرفت خودمو سینک رو‌  عوض کردیم ولی هنوز‌ فحشش رو صابخونه میخوره 

ولی نعلتی یادم افتاد شاهکارمو😧

یبار تو خونه تنها بودم واسه نهار کنسرو تن ماهی رو گذاشته بودم که بجوشه 

داشتم جومونگ می‌دیدم که نگو خوابم برده و با صدای انفجار از خواب بلند شدم رفتم دیدم تن ترکیده خاک تو سرم شده🫣

 همه جا روغن و ماهی شده بود از دیدن اون صحنه و احساس ناتوانی و اینکه شاید دارم کابوس میبینم برگشتم دوباره خوابیدم

دیگه تا اینکه همسایه ها زنگ زده بودن مامانم اینا که دخترتون خونه بمب کار گذاشته خونه رو نفرسته هوا و.. اونام برگشته بودن

دو تا کشیده از مامانم خوردم تا سه روز گوشم زنگ میزد😬😬

چند سال پیش وقتیکه هنوز سری تو سرا نشده بودم و دوران دبیرستان اومدم مقنعمو روی گلیم فرش اتو کنم .همینجوری بدون اینکه زیرش چیزی بزارم شروع کردم به اتو کردن

امان از دل غافل یدف درجه اتو رفت بالا و شد چیزی ک نباید میشد

قشنگ شکل کامل اتو رو گلیم فرش موند

گفتم چیکارکنم چ نکنم اومدم با قیچی ی قسمتایش رو رفو کردم

ن دیدم وضع بدتر شد

اومدم کل گلیم فرشو رنگ زرد زدم.

خود گلیم فرش هم زرد رنگ بود. رسید به ایام خوش خونه تکونی

ک اونجا موقع شستشو گلیم رسید و رنگا رفتن

متاسفانه جز منم کسی اتو نمیکرد مقصر اصلی شناخته شدم و همه فهمیدن😂😂

کاربری دست دونفره🙂🤗

قصد تمیز کاری نداشتم ولی پام خورده به تاید

و برا اینکه الکی هدر نره، نشستم تمیز کاری کردم😵‍💫😵‍💫😵‍💫

اگر جایی کامنتی مخالف نظرتون گذاشتم به معنی دشمنی با شما نیست، فقط تو اون موضوع اختلاف نظر داریم/اگر حرفی زدم و سوء تفاهم پیش اومد و ناراحت شدید پیشاپیش ازتون معذرت میخوام🙏🌷
😳😳😳 مگه چقدر مونده و سوخته که اینطوری شده؟ چیکار میکردی که متوجه نشدی خواهر؟

دم کنی  گزاشتم زیرشو کم کردم ک خوابیدنی خاموش کنم.یادم رفت صبح بیدار شدم دیدم اینجوری،فک کنم ده ساعتی مونده بود رو گاز قابلمم اگه خوب نبود ممکن بود ذوب بشه.چون انگار فقط شکر بود ک قل زده بود و اومده بود بالا چسبیده بود به در قابلمه  

من باید خوب میشدم،روانشناس روانی شد🖤
گوشی خودمو غیر عمد شکستم  بعدش تو آشپزخونه رو لبه ی اُپن طوری گذاشتم که با یه ضربه کوچیک بشکنه ...

من دقیقا کلیپ اینی ک تعریف کردیو تو اینستا دیدم دقیقا همین بود

چه مردانه کودکیهایم را پدری 

وای خوبه اتیش نگرفته....

اره خدا رحم کرد.تو مطبخ گزاشته بودم درم بسته بودم بخاطر اون بوشو اینا رو حس نکردم اصلا.قابلمم خراب شد میگم حیف شد از یه طرف میگم خوب شد قابلمه رویی نبود که ممکن بود سوراخ شه بریزه رو گاز شعله بکشه

من باید خوب میشدم،روانشناس روانی شد🖤
فک. کردم میخای تهش تبلیغ سیف رو کنی😆😂😂😂

🤣🤣تبلیغ نمک بود بیشتر،حالا سیف عزیز اگه راه حلی دارین،ممنون میشم بگین چطوری جوهر خودکار صورتیو از رومیزی میز نهارخوری تمیزنم کنم..

فعلا چون خود رومیزی صورتی کمرنگه زیاد مشخص نی،گلدونو کشیدم روش تا ی خاکی به سرم کنم

😂😂

:)

🤣🤣تبلیغ نمک بود بیشتر،حالا سیف عزیز اگه راه حلی دارین،ممنون میشم بگین چطوری جوهر خودکار صورتیو از ...

تو میخوای یکم اروم بگیر بخدا ثواب داره😂😂😂

آشوب درونش را نه کلمات می‌توانست بیان کند و نه فریادها ... 

یبار اومدم کنجکاوی وسایلای مامانمو بکنم وسایل ارایشیاش بعد یچیزی داشت پودری بود مثل سایه چشم ولی انگار نبود بعد این سیاه سیاه بود درشو باز کردم یکمش ریخت روی فرش اتاق مامانم اینا من برداشتم با  انگشتم مالیدم دیدم بدتر شد دیگه هرکاری کردم نرفت صداشم در نیاوردم اخر نفهمیدم چی شد 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792

داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته