2777
2789
عنوان

شوهـــرم...

351 بازدید | 18 پست

من پریروز ب شوهرم اس دادم گفتم شام چی بپزم دیگ خسته شدم از غذاهای تکراری 

اونم نوشت نپز میریم بیرون ساعت 8 شب بود گفتم من گشنمه پاشو بریم بخوریم بیایم 

بعد گف نگا کن ببین ماشینمون دم دره، گفتم مگ قرار بود جایی باشه 

بعد نگا کردم دیدم دم درمون نیس بهش گفتم کجاس 

گفت داداشم برده نمیدونم کجا رفته، گفتم خب بهش زنگ بزن گف ن شاید پیش خونواده ی زنشه میگن بخاطر ماشین زنگ زده 

گف تا ده صبر کن ده شد آقا ماشین و نیاورد ما هم از گشنگی تلف شده بودیم بعد گف برم خونه مامانم اینا ببینم شاید اونجان رف اونجا اس داد امروز کنسله یچیزی بپز بیام بخوریم نوشتم تخم مرغ خوبه بپزم بیای بخوری؟؟ 

بعد نوشت ن یچیزی بپز دیگ نوشتم چی بپزم خب 

بعد گوشت گذاشتم زمین ک آقا بیاد کباب کنه بخوره اومد کباب کرد گف میخوری گفتم ن من نمیخورم خودت میل کن

گفتم حالا ماشین و کجا برده گف رفته خونه پدرزنش تا ساعت 2شب نشسته بود خونه اونا 

ما رفتنی خونه بابام اینا این داداشش ده نشده زنگ میزنه بیا بریم بیرون گفتم چیشد اگ ما میرفتیم خونه بابام اینا ده نشده داداشات گیر میدادن کجایی بیا بریم بیرون الان شما چرا عرضه ندارین زنگ بزن ببین میبینی داداشتو، درسته هیچی نگف 

ولی از اون روز تا الان سرسنگین شده زیاد حرف نمیزنه مثلا میگ شام آماده نیس دیگ ن شوخی ن چیزی ن درخواستی 😐

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

یبار ما اونموقع ماشین نداشتیم اونا داشتن 

جاریم گف مینا میرین فردا بریم بیرون گفتم باشه اول ب شوهرامون بگیم بعد زن همین برادرشوهرم برگشت گف با ماشین کی اونوقت قیافشم شبیه طلبکارا کرده بود

چه پررو  اول که مقصر شوهرته  اگر شوهر من بود جرش میدادم  بعد خب خونه یه چیزی سفارش ...

بهش گفتم 

گفتم اگ قرار بود داداش جونت زنشو ببره بیرون تو چرا گفتی شام نپز خب میگفتی شام بپز فردا میریم بیرون آخه ساعت 10شب من چ کوفتی بپزم 

یه ورت باشه  حق اینجا با توعه

آخه من حرص اینو میخورم 

ما اونموقع ماشین نداشتیم این برادرشوهرم ماشین داشت 

بعد جاری بزرگم بهم گف فردا بریم بیرون گفتم اول ب شوهرامون بگیم بعد همین زن برادرشوهرم برگشت گف اونوقت با کدوم ماشین حالا دو ماه پیش مامانش اینا و آبجیش با بچه هاشو سوار ماشین ما کرده بودن برده بودن بیرون برا گردش من از این حرص میخورم 

تو نباید چیزی میپختی باید میگفتی یه چیزی بخر بیار خونه بخوریم 

گفتم یه چیزی سفارش بده یاتنهایی برو بخور من میل ندارم 

گف ن یچیزی بپز بخوریم 

همین جاریم بچش اومد بهم گف بابام برا داداشی (بچه من) عیدی خریده بود مامانم با بابام دعوا کرد گف ن نمیدم 

شوهر دیوونه من برداشته ب بچه ی اونا پول داده 😡

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792