خانوما مادر پدرش جدی نگرفتن ولی من از طرز گفتن بچه متوجه شدم یکم میترسه میخام مجبورشون کنم شکایت کنن ...
احساس خطر بالاتر از این که مثل حیوون میمونه اون به اصطلاح معلم
شوهرم معاون دبیرستانه و سالها کارمند اداره آموزش پرورش بوده میگه فردا صبح برن پیش مدیر و تهدیدشون کنن که میرن حراست اداره. البته بهتره قبلش با چند تا خانواده دیگه هم هماهنگ باشن