قرار بود زمستون بیاد خواستگاری بعد ۶ سال ب هم برسیم
اما یهو ی دعوا شد بینمون حرف جدایی شد کادوشو پاره کردم گفت خودمو میکشم سریعا بهش زنگ زدم ک اوضاع رو درست کنم بهش گفتم دوسشدارم نمیتونم بدون اون زندگی کنم اما اون بلاکم کرد رفت ...
۱ ماه شد
یعنی انقدر دلش جدایی خواست؟ انقدر ازم خسته شده بود؟
چطور تونست بره
بنظرتون برمیگرده؟
بعیده
خداروشکر کن که شوهرت نبوده و یه بچه نداشتی عزیزم هنوز دیر نیست برای چیزی که
بله برميگرده .
۱ ماه خیلیه از فکرش بیا بیرون برای کسی ک بی ارزشه وقت نزار همون‌طور ک اون داره بهش خوش میگذره ت هم خوش بگذرون مردا مث زن ها نیستن خودشون رو اذیت نمیکنن
فک کن نبوده خودتو اذیت نکن وگرنه چرا باید ۱ ماه ازت بی خبر باشه
یکم عجیب نیست؟ ینی مشکوکه قضیه
همه چیز به اون شش سال برمیگرده.دلیلش توی اون شش سال آشناییه.بگردی جوابتو خودت پیدا میکنی.
دنبال چه میگردییییی اون رفته از این شهرررررر اون رفته از این شهرررررر
هیچوقت به یه مرد نگو دوست دارم و نمیتونم بدون تو زندگی کنم مردا ترس از دست دادن نداشتع باشن نمی مونن
خدارو شکر کن الان رفت
