دختری هستم ۲۴ ساله و سنم داره میره بالا، به خواستگارام جواب منفی دادم ؛ بخاطر پدرومادرم نمیتونم ازدواج کنم
چون بیماری دارند
بخاطر همین میترسم همسر آیندم این قضیه رو تو سرم بکوبه ، و کلا قید آدمی ک دوسش داشتم و ازدواج زدم
واقعا از خدا متنفرم چرا منو افریدی ، ازت متنفرم هیچ وقت نمیبخشمت باهمه چی من بازی کردی
بخدا نتیجشو میبینی
چ آدم خوبی هستی
دمت گرم
چه بیماری
شما قرارع دوتایی باهم زندگی کنید چیکار خانواده ات داره
خودت هم بیماری داری؟
چون پدر ومادرت بیماره نمیتونی ازدواج کنی؟
خب همه پیر میشن بیمار میشن! چه دلیل غیر منطقی و مسخر ای
ازدواج نمیکنی چون میگی شوهرم بیماری پدر و مادرم بزن تو سرم😐؟ یا چون باید مراقب اونا باشی نمیتونی ازدواج کنی ؟
عشقم تو از خدا بخواه یه همسر خوب نصیبت کنه که چنين کاری رو نکنه
من کسی رو می‌شناسم شرایط به مراتب ازشما بدتر داشت ولی خیلی خوشبخت شد ...
چرا انقدر ناراحتی امیدوارم خوشبختترین بشی 💜
۲۴ ساله هنوز سن ازدواجش نیست چه برسه سنش درحال بالارفتن باشه
۲۴ سال سن بالایی نیست
بنظرم مورد خوبی امد ازدواج کن ولی خانوادتم یادت نره بهشون برس مامان من مثل تو بود بخاطر پدرو مادرش خودشو تباه کرد ازدواج نکرد کلی خواستگار خوب داشت الان بدبخت شده
اولا ۲۴ که سنی نیس.من ده سال پیش تو ۲۴ سالگی عقد کردم فکرشو که میکنم میگم چقد هول بودم و بچه.انگار قحطی میشد.از شوهرم راضیما شکر خدا.ولی زود بود خداییش
حکمتت چیبوده واقعا؟؟
ازت متنفرممم متنفر خدا
چیو میخوای ثابت کنی
استبدادت رو
