توی جمع ها به جای زنش کنار من میشینه منم پا میشم
سریع میخواد با من صحبت کنه
اگه چندتا ظرف دست من و خانومش باشه ظرفایی که دست منه رو میگیره
مدام نگاهم میکنه
در مورد زیبایی ظاهرم نظر میده
داعم میگه خانوم فلانی انگار تو جمع فقط با من راحت نیستی راحت باش 😐
هی میگه اگه گرمته راحت باش من از اون آدم سخت گیرا نیستم
میگه شال برا چیته
برا همه اینجوری نیست فقط به من میگه
اون روز گفت شمارت و بده خواستیم بریم بیرون باهات هماهنگ کنم
منم گفتم بگو ... ( زنش ) بهم خبر بده
و خیلیییی از این قبیل اتفاق هاااا
زنش هم فکر نکنم متوجه شده باشه
زنش دختر خالمه
یه جوریه همش هم رو میبینیم
چیکار کنم تروخدا یکی بگه