خدارو هزاااااااران باااار شکرت
میگن صبر خدا زیاده
خانما حقیقته
من 15سالم بود بااین پست فطرت ازدواج کردم
حتی حاضر نشد یه خونه برام اجاره کنه
10سال باخونهپدرش حیاطمون و خورد وخوراک وهمه چیزمون مشترک بود
حتی یخ کیلو برنج نمی خرید من غذا بپزم
میخرید میبرد میداد مادرش
10سال تو خونه پدرش کلفتی کردم
و افسردگی حاد گرفتم
بالاخره باوجود اون همه سرمایه طلاهامو. فروختم ورفتیم اجاره، یمدت اجاره بودیم تصادفکردم وفلج شدم
تف انداخت تو صورتم وخودش وخانواده ش گفتن حق ماست و شوهرم گفت نمیخوامت وخواست طلاقم بده
پول طلاهامو گرفت خورد خودمم بیرون کرد ازخونه
واثاثیه رو آورد تو همین خونه ومنم مث سگ باز پاشدم باهاش اومدم تواین جهنم
من هرروز حال دلم بده هم بخاطر این خونه هم بخاطرکارهایی که باهام کرد
خلاصه چند ماه بعد از اینکه ولم کرد افسردگی گرفتش
الآن دوسال گذشته وشکر خدا روز به روز حالش بدتره و داره افسرگیش عود میکنه
صبح بهم گفت حالم بده
گفتم روت سیاه
چوب خداست شکر خدا
انشاالله وبه حق امام حسین که شفا نگیری
ومن مریضی تو اصلا برام. مهم نیست
فکر کردی منو12ساله داره عذاب میدی قصر درمیره
الهی شکررررر
خدایا خودت بر همه چیز عالمی
به حق بزرگیت ریشه ی این مرد رو خشک کن
خدایا این مردو تو پشیمون وروسیاهش کن از اینکه منو دوباره آورده این خونه وجایی که راضی نیستم
خدایا تو پشیمونش کن که خودش با زبون خودش بگه پاشو اثاث جمع کنیم واز اینجا بریم
شماهم برام دعا کنید خانما