ببینی مردی که مادری هست همینه
من خیلی تلاش کردم
ما غربیم مادشوهرم شمال تهران
شوهرم کلا میره اونجا میمونه حتی شب ها البته در هفته دوبار
من خیلی سعی کردم ولی چون تنها مرد اونا هست و مادر و خواهرش تنها نباشه نتونستم کاری کنم
فقط بیخیال شدم و حرص نخوردم و زندگی خودم را میکنم