اون برای بچم پدری نکرد اون نارو زد بهمون
نه اگه میخوای ازش بکنی اصلا به رو خودت نیار
اگر بفهمه میدونی اما نمیری براش بی ارزش میشی ممکنه حواسش جمع بشه نزاره ازش بکنی ، یا دیگه ترسی نداشته باشه بخواد علنی به کاراش ادامه بده، فعلا هیچی نگو هر وقت خواستی بری اونموقع بگو
شاید اصلا هیچوقت نخواستی یا نشد بری
قلبم شکسته هیچ وقــــــــــت فراموش نمیکنم توی موقعیت بد من توی حال بد منب بهم خیانت کرد اونم جنسی رفت خودش رو با اون خالی کرد اون هم چندین ماهه یه بار یه اشاره کرد که میخواستم برم صیغه کنم ناراحت شدم اون موقع. گروه صیغه یابی داشت تو گروه اون موقع ها نگو رفته گرفته و میره با اون...... میکنه لباس اونو میکنه اونو ار ض ا میکنه اونم این عوضی رو منم برای زایمان زودرسم که دکتر تهدید کرده بود گریه میکردم هه لعنت بهش
عزیزم جوابم ندادی،رفتم تاپیکات خوندم،از کجا انقدر مطمئنی؟؟گاهی وقتا یه آدم پست بخاطر منافع خودش بذر شک رو میکاره تو دلت و شیطان همه کار میکنه تا شک تو تقویت کنه،یه درصد فک کن اون سید اشتباه گفته باشه،من نمیشناسمش و نمیخام تهمت بزنم ولی فقط ی درصد فک کن اشتباه میکنی بعد چقدر شرمنده میشی جلو شوهرت،تا با چشم خودت ندیدی و یا مدرکی ازش نداری ب شوهرت شک نکن ،انشالا روزای خوب برسه و حال دلت خوش باشه
رفتاراش خیلی مشکوک. اون اینجوری نبود. سید میگه فلان کلیدت توی کمد کشوی فلان
میشناسمش یبار قبل اینکه بفهمم خیانت کرده ببخش شما هم رابطه خیلی کوتاه و مزخرف و سرسری کرد باهام ابش که اومد مشخص بود این هی خالی میشه 🥲
عزیزم خودتوداغون نکن،ب بچهات فکرکن اونا گناهی ندارن و یه مادر سالم و شاد میخوان،منم شوهرم بهم نارو زد،بعد عروسیم فهمیدم معتادبوده و من نمیدونستم،زگیل تناسلی داشت گردن نگرفت چه غلطی کرده گفت نمیدنم اینا چی هستن و ازکجا گرفتم😏مثل شما میومدم تاپیک میزدم،ساعتها گریه میکردم،خودخوری و...آخرش نتونستم جداشم و موندم،حالا بچم افسردگی داره و اضطراب،عدم تمرکز و...هیچوقت عمر رفته خودم برنمیگرده ولی چه میشه کرد؟؟محکومیم به زندگی😔
