2777
2789
عنوان

✍️ راز اسم اعظم

148 بازدید | 0 پست

راز اسم اعظم.


🔹می‌گویند روزی مرد کشک‌سابی نزد شیخی رفت و از بیکاری و درماندگی شکوه نمود و از او خواست تا اسم اعظم را به او بیاموزد، چون شنیده بود کسی که اسم اعظم را بداند، درمانده نشود و به تمام آرزوهایش برسد.


🔸شیخ مدتی او را سرگرداند و بعد به او می‌گوید اسم اعظم از اسرار خلقت است و نباید دست نااهل بیفتد و ریاضت لازم دارد و برای این کار به او دستور پختن فرنی را یاد می‌دهد و می‌گوید آن را پخته و بفروشد به‌ صورتی که نه شاگرد بیاورد و نه دستور پخت را به کسی یاد دهد.


🔹مرد کشک‌ساب می‌رود و پاتیل و پیاله‌ای می‌خرد و شروع به پختن و فروختن فرنی می‌کند. چون کاروبارش رواج می‌گیرد، طمع کرده و شاگردی می‌گیرد و کار پختن را به او می‌سپارد.


🔸بعد از مدتی شاگرد می‌رود بالادست مرد کشک‌ساب دکانی باز می‌کند و مشغول فرنی‌فروشی می‌شود، به طوری که کار مرد کشک‌ساب کساد می‌شود.


🔹کشک‌ساب دوباره نزد شیخ می‌رود و با ناله‌وزاری طلب اسم اعظم می‌کند.


🔸شیخ چون از چندوچون کارش خبردار شده بود، به او می‌گوید: «تو راز یک فرنی‌پزی را نتوانستی حفظ کنی حالا می‌خواهی راز اسم اعظم را حفظ کنی؟ برو همان کشکت را بساب.»


بعله !☺️

یه پسر مهربون انشالله ☺️! جون مادرت گزارش نزن! آخه نه حقتو خوردم ! نه مال‌تو بردم! انشالله مرض نداری که ؟!☺️
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   ابرو_کمونیa  |  3 ساعت پیش
توسط   naziiiiiiiiiiiii6971  |  4 ساعت پیش