بگید دور هم بخندیم دلم پوسید
من بگم مال همین چند روز پیشه🥴🥴
چند سال پیش که تازه عضو شدم انقد تاپیکای باحالی بود همه خاطره خنده دار تعریف میکردن بعضی شبا به زور خنده امو کنترل میکردم کسی بیدار نشه هعععی چی به سرمون اومده
خاطره خنده دار
خاطره خنده دار
خاطره خنده دار
خاطره خنده دار
خاطره خنده دار
خاطره خنده دار
این هم خاطره خنده دار بفرما بخند
یه بار از خواب پریدم دست همسرمو سفت گرفتم و میگفتم بدو بدو دیرمون شد لحافمم اونیکی دستم تا وسط پذیرایی کشوندم خودم اصلاااا یادم نیست همسرم میگف تازه میخاستم بخابم از ترس رییی.دم🤣
ی بار داشتیم از ی تونل رد می‌شدیم کوچ عشایر بود بعد تونل تاریک بود ی گوسفند گرفتم تا از تونل رد شم گم نشم وقتی وسط تونل رسیدیم گمش کردم یکی دیگه رو گوشاشو گرفتم وقتی از تونل خارج شدم دیدم گوشا سگمونو گرفتم خنده دار بود کلی ترسیدم
ببین من یه جایی کار میکنم یه پسره هست همکارمه خیلی باکلاسه خیلییییییییی و مغرور متم رفتم دسشویی زنانه پشت دسشویی مردانس و با صدای بلندددد گوزیدم یهو تا اومدم بیرون دیدم پسره دم دستشویی واستاده یعنی ببین زمین باید دهن باز میکرد تا میرفتم توش الان تا میاد رد بشه چش تو چش میشیم یاد گوزه میفتم هجالت میکشم 🤣🤣🤣
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
11 ثانیه پیش
12 ثانیه پیش
12 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
