زندگی مشترک از سر ناچاری...

بخدا من اگ شوهرم این حد بود میمردم براش  بازم جای شکر داره

مشکلات زیاد هست قبول دارم و به قول شما از ریشه باید درست بشه اما وقتیوارد شدی باید زندگی رو براخودت بسازی بر دنبال رش خودت رسیدن به اهدافت اینجوری میتونی زندگی متاهلی بهتری بساز یا پدر و مادر بهتری بشی طرف افتادا تو خونه افسرده وناامید همش میگه نمیشه نمیشه

نمونش همسر خود من با عشق تو سن ۱۸ سالگی ازدواج کردیم من همه تلاشم رو کردم زندگی خوبی بسازم برا در حدی که عمه های خودش گفته بودن مدیونه هرکس بره خونشون دختر داداشم کوچیکه هرروز خواستم مهمونی بگیره تا داخل چاه توالتشم سمباره زدم جرماش بره که هر کس اومد احسنت کردگفت عجب کد بانویی بعد ده سال به یه بچه ۵ساله خیلی راحت گفت نمیتونم ادامه بدم کارش چی بود ۱۲ ظهر از خواب بیدار بشه تو فضای مجازی بگرده هم خودش رو بدبخت کرد هم منو هم بچه رو

یکی از اون افسرده ها منم با سن زیر ۲۵و یه بچه کوچیک و شناسنامه ای با مهر طلاق

علت طلاق خیانت شوهرم و بیکاریش و بقول یه ضرب المثلی میگه بدکار بدگمانه 

وقتی خودش ادم فاسدی بود ذهنیتش خراب بود هیچوقت نمیزاشت برم سرکار که خودم دستم توی جیبم باشه و کنارش بتونم بچمو بزرگ کنم و مبجور نشم طلاق بگیرم انقد بهم فشار روحی اورد تا مجبور شدم جدا بشم و به زندانی ک اسمش خونه پدر هس بیام اینجام نه میتونم بدون اجازه داداشام برم بیرون نه میتونم حرفه ای یاد بگیرم نه میتونم برم سرکار تنها راه ازادیمو ازدواج مجدد میدونن ایا بنظر شما این حق یه زن هس!؟من به ناچار از ۱۶سالگی کنارش زندگی کردم تا الن ک جدا شدم ولی دگ تاب و توان نداشتم

منم شوهرم همچین ادمی بود همش توی مجازی از ایران و خارج از ایران رحم نمیکرد همش فک میکرد خودش از دماغ فیل افتاده و قراره یه روزب اوج خوشبختی برسه و من باید همش تحمل کنم همچیو درحالی ک همش توهم بود اخرشم منو بدبخت کردو بچمو اواره خونه ها

منم خیانت دیدم ودقیقا هم ازهمین اینستا کوفتی اونن با کسی که لنگه کفش منم نبود خانواده هم بی تاثیر نیست اینا دوتا خواهر بودن دوتاشونم نمیدونستنن اززندگی چی میخوان خدا همشون رو به راه راست هدایت کنه

ولی من به خاطر دخترم خودم رو جمع کردم دست گذاشتم روی زانوم بلند شدم ازخاکستر نذاشتم دخترمم نابود بشه هر چند خودم از داخل داغونم اما این روزاهم میگذره شماهم خودت رو از چاله در نیار بنداز تو چاه کتاب بخونید فیلم ببینید پادکست گوش بدین

مسله از ماست ک صد مطلق میزاریم برا ادماهایی ک لیاقتشو ندارن

همسر من برا خودش صبحانه نمیخورد دیپلم نتونسته بود بگیره میخواست بره دنبال آرزوهاش😂میگفت تو نذاشتی من به آرزهام برسم گفتم کجا تونستی مدرک داور و مربیگری بگیری کی برات باشگاه زد دوماه نرفت در باشگاه رو بازکنه کلی ضرر و زیان دادم آخرشم رفت با صد پله بدترازخودش

والا بخدا من شوهرم چندین سال کنارش بودم ۲ماه بیمه داشت خخخخخخخ

یعنی کار هم نمیکرد ک بخواد منو ب جایی برسونه یا به آرزویی

گذشته رو بریزید دور الان به خودتون به بچتون فکر کنید اونا رفتن دنبال لیاقتشون کارما به قول جدیدیا چون خدا به قول ما به موقعه حالشون رو میگیره

کدوم زندگب‌وقتی محدودیتم در حد نفس کشیدن توی یه اتاق سه درچاره

مثلا تا موقعی که دستش پولع  چیری بخام‌و‌بگم بعش میخرع چع کرم‌چه لوازم خونه جوری نیس ک داشتع باشه و ندع فقط لعنتی وضع کاراشون شلع