دفه دومه توهفته دعوتمون میکنه دستش دردنکنه غذام پخته واسمون حالام هی میوه آورده پوست میکنه میگه بخورید
پدرشوهرم میخاست بره سبزی خوردن بخره مادرشوهرم گفت خیارم بخر بعدبه منوشوهرمم گفتن شماچیزی توخونتون دارین یکم گوجه خیاربگیرم براتون شوهرم گفت نه هست ممنون دوباره گفتن خب پول ندارین چیزی هست توخونتون بگیرم براتون ازمن پرسیدمنم گفتم نه هست ممنون
درحالی که توواقعیت یخچالمونو ازبرق کشیدم هیچی توش نبودصبحونه فردامونم نداریم
بنظرتون بایدمیگفتم اره بخریانه؟آخه غذااصلی رو نداریم گوجه خیاربه چه دردمون میخورد
اینقدم ناراحتم از درون یبارمادرشوهرم مرسیدپس چته گفتم چیزیم نیست عصری خابم میومده نخابیدم