سوال یه دختر جوان از مشاوره مذهبی امامزاده

چه باحال تعریف کردی

خب آخرش چی شد؟ اون خانوم متقاعد شدن که باید نماز بخونن؟

وای مثل من اولش که دانشجو روانشناسی بودم یک عده برای مسخره میومدند توی جمع می گفتند ما الان افسرده ایم بیا بگو چکار کنیم؟ 

نمی دونم این ها فازشون چی هست 

این شخص اون قدر مسخره کرد تا چند وقت پیش از یک نفر شنیدم بچه ش دچار مشکل شده در به در براش دنبال روانشناس اند 

دبیرستانیای  الان فوق العاده پررو شدن و یه تعدادی کلا بی حیا هستن. یه دبیری میگفت ما یه حاج آقایی رو دعوت کردیم بیاد برای احکام و نماز و روزه اینا صحبت کنه. بعد یه دخترخانم تو نمازخونه هی سرپا میشد نمینشست بعد گفتیم فلانی چنددقیقه آروم بگیر بذار حاج آقا صحبتهاشون تموم شه، به جای اینکه بیاد آروم حریانو بگه و اجازه بگیره بره بیرون. برگشت  با صدای بلند طوری که آقاهه هم شنید گفت خانم من پریودم کمرم درد میکنه نمیتونم بشینم🤣 میگه اونقدر خجالت کشیدم خدا میدونه.

میگفت گاهی میبینی یه دختره تو حیاط برای خودش میچرخه میگم چرا نمیایی کلاس میگه امروز حس و حالشو ندارم نمیخوام بیام کلاس 😂  یا میان خیلی راحت تو کلاس با صدای بلند میگن خانم امروز من درس جواب نمیدم یا آزمون نمیدم من امروز پریودم نخوندم.

نتبجه لوس تربيت کردن بچه ها، 

وقتی الان به والدین میگیم حزف ما رو به مسخره می گیرند بعد تو نوجوانی بچه هاشون متوجه فاجعه میشند 

یا تربیت سختگیر.... از اون ور بوم میغتند 

بله واقعا تربیتها غلطه، در نتیجه تو مدرسه بچه ها غیرقابل کنترل میشن. مخصوصا دبیرستانیای الان اصلا به هیچ صرلطی مستقیم نیستن با هیچ چی راه نمیان نه با مهربانی نه با سختگیری. اصلا براشون مهم نیست میبینی دخترای دانش آموز تو کوچه خیابون ول هستن به جای اینکه سر کلاس باشن و یه عده دیر میرن سر کلاس با گستاخی هم بهانه های الکی میارن.