سلام سه ساله ازدواج کردم تازه صاحب ی دختر شدم شوهرم خیلی باهام سرده و خشکه تا قبل از اینکه بفهمم شیفت کار میکرد مهمونی زیاد نمی تونستیم باهم بریم ولی الان توی مهمونی ها هست چون دیگه شیفت بر نمیداره میریم باهم مهمونی با زن داداش میگه میخنده باهمه خوش و بش میکنه ولی با من به زور اونم اگه خودم باهاش حرف بزنم
میدونید خیلی راهکار رو انجام دادم بهش توجه کردم محبت کردم ولی نشد . واقعا بعضی اوقات دلم میگیره ولی به خاطره دخترم به روی خودم نمیارم
گفتم اینجا بگم شاید کسی تجربه مشابه داشته کمکم کنه ممنون