وقتی راهنمایی بودم بشدت درس خوندم که برم تیزهوشان, همه ش احساس میکردم که یه چیزی کم دارم و باهوش نیستم, شاید بخاطر مقایسه هایی که شده بودم, وقتی دبیرستان وارد تیزهوشان شدم, حس میکردم واقعا لیاقتشو ندارم و نمیتونم دووم بیارم و همه از من توانا ترن, و بشدت اضطرابی بودم, با اینکه معدلم خوب بود ولی چون کمالگرا بودم پس کنارگذاشتمش, حتی رشته م که تجربی بود رو عوض کردم و رفتم ریاضی.
الان دارم روانشناسی میخونم, 21سالمه, عاشقشم واقعا. ولی ازاین هراس دارم که هیچوقت به استقلال مالی ای که دلم مخیواد نرسم و هی بخودم میگم دوستام که همه رفتن علوم پزشکی سرآخر از من بهتر میشن و وضع مالی شون بهتر میشه..
ازطرفی هم به خودم میگم اگه بخوام دوباره کنکور بدم یکی از پیراپزشکی هارو بخونم دیر نیست؟ ولی بازهم عاشق روانشناسی ام و حیفه بنظرم, چون روانشناسی منو لمس میکنه..