2777
2789

از اول تعریف کنم شاید براتون روشن تر  بشه

امید تک پسر بودی خواهر داشت ۲۹سالش بود شرکت داشت خلاصه میلیارد ر بود سیکل داشت من لیسانس داشتم ۲۶سالمه مامان بابام از هم جدا شدن وقتی با امید آشنا شدم امید خیلی پیگیری بود 

خسته از همه چیز میشه برام دعا کنید ..

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

من امیدو در نگاه اول برام جذاب بود ولی دیدم خیلی اختلاف طبقاتی فرهنگی همچیز داریم داشتم عقب میکشیدم هرروز عقلم تمومش می‌کرد ولی دلم میگف ن تموم میکردم دوباره برمیگشتم

خسته از همه چیز میشه برام دعا کنید ..

رابطمون خیلی باهم خوب بود از اونجایی ک تو فامیل خارج از استان ازدواج نمی‌کنیم من تو رابطه هر لحظه مردد میشدم امید میگف مدت آشناییمون فقط ۲ما بشه بخاطر خانوادت میام استانتون زندگی میکنم

خسته از همه چیز میشه برام دعا کنید ..

هرروز هرلحظه ب امید میگفتم امید منو میبنی حالم اوکی نیس اینم خانوادم اینه خیلی باهم فاصله داریم از نظر طبقاتی وفرهنگی امید میگف من همدوره میخوامت

خسته از همه چیز میشه برام دعا کنید ..

دفترچه ازمونم ک آمد گفتم من میخوام بخونم واس ازمونم فعلا باهم نباشیم اونم قبول کرد

ولی خودم دلتنگش میشدم دوباره باش تماس میگرفتم

خسته از همه چیز میشه برام دعا کنید ..

و ماهمچنان باهم در تماس بودیم درمورد جزئیات زندگی اینکه یخچالمون کجا بگیریم زمین کجا بگیریم و.عید شد امید کمتر با من در تماس بود حتی عیدو بهم تبریک نگف 

خسته از همه چیز میشه برام دعا کنید ..

من تصمیم گرفتم کم محلش کنم گرچه برام سخت بود ولی ۳روز باهاش تماس نگرفتم دقیقا انگار مطمن شده بود همیشه کنارشم کاری نداشت

بعد ۳روز دوتا استیکر فرستاد سین کردم ولی جواب ندادم 

این اینقدر وابستگی منو میدید ک براش عجیب بود جواب ندادنم

خسته از همه چیز میشه برام دعا کنید ..

شبش پیام دادم خداحافظ واس همیشه 

منم براش نوشتم آرزو خوشبختی برات دارم بسلامت

تموم شد گوشیمو تا ۷روز خاموش کرده بودم بعد این مدت ک روشن کردم همون لحظه پیام داد گف چرا الکی بسادگی تموم کردی خلاصه بگم مجدد باهم اوکی شدیم

خسته از همه چیز میشه برام دعا کنید ..

دو سه روز باهم اوکی شده بودیم و من چون بازدیدمو مخفی کرده بودم بهم شک کرده بود بهم گف اسکرین شات از صحفه روبیکا برام بفرس براش فرستادم

تو اون چتام با ی پسری چت کرده بود همکلاسی دانشگاهم بود فقط درمورد ازمونم پرسید البته عمدا خواستم پروف پسره ببینه بینم واقعا مخوادم چکار میکنه

خسته از همه چیز میشه برام دعا کنید ..

خیلی اعصابش خورد شد گفت از صفحه چتت ک باهاش کردی برام بفرس منم براس فرستادم همش درمورد آزمون بود حرف خاصی نبود اصلا ما باهم چیزی خاصی نداریم (البته اینم بگم این پسر خواستگادوران دانشگاهمه ومن جون اون موقع شرایطش اوکی نبود رد کردم فوقالعاده باشخصیت هستش)

خسته از همه چیز میشه برام دعا کنید ..

ولی بش نگفتم قبلا اومد خواستگاریم.فقط گف چ دلیلی داره با همکلاسیت چت داشته باشی منم بش گفتم از زندگیم برو بیرون کسی ک بی مورد بهم شک داره نمیخوام کلا دعوا کردین مجدد تموم شد

خسته از همه چیز میشه برام دعا کنید ..

منم تموم شده دونستمش بیخیالش شدم بگم یعنی از چشمم افتاد بعد دو سه روز زنگ زد خیلی دلتنگ بود دوباره باهم اوکی شدیم اون انگار ترسید از دستم بده گف بعد ازمونت میخوام بیام خواستگاری منم از خانوادم میترسیدم

خسته از همه چیز میشه برام دعا کنید ..
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792