پیرو تاپیک پربازدید میوه نوبرونه.مامانم خیار نمیذاشت ببرم مدرسه😂😂😂

به ما که هیچ لقمه یا میوه ای نمیدادن ببریم😕... فقط گاهی پول میدادن تنقلات از بوفه میخریدیم

وااا.. چرا😐😂 به خاطر کلاسش بقیشو نمیخورد؟ 

من مامانم خیلی کم میشد برام موز بزاره ،تاکید میکرد میگفت جایی بخور که کسی نبینه دلش بخواد.💔

یکی از بچه های کلاس خیلی سم بود کاراش ،ورمیداشت کاهو کلم برگ برگ میکرد میریخت توی پلاستیک میاورد مدرسه میخورد بنده خدا.🥲🥺

بچه هایی ک غذا میوردن یزیدشون

نمیدونس ما واسه اون تکه اخرش خودزنی میکنیم💔🤣

به نظرم نباید از این چیزا قربانی ساخت بچه هوس می‌کنه بچه گناه داره اگه این حرفا جلوی بچه زده بشه تا عمر داره خودشو مستحق ترحم میدونه و فکر میکنه جدی جدی بهش ظلم شده تو این دنیا به خیلی چیزا نمیرسیم خیلی چیزا رو نمیتونیم داشته باشیم از بچگی اینو یاد میگیریم اما اگه پدر مادر این درس بزرگو با کوبیدن دیگران و قربانی ساختن از بچه یاد بدن بهش گند زده میشه به تربیتش

منم اینطوریم ب حق چشم اعتقاد دارم اونم ی بچه طفل معصوم

طرف مقابلم قصاوت نمیکنم پول نداشت بچه نمیاورد سعی میکنم خودم کار درست انجام بدم

😎بخوام بگم ریا میشه لاکچری خودم بودم 🤦‍♀️مامانم تخم مرغ می ذاشت فکرشو بکن‌ بوش‌کل کلاس بر می‌داشت 

لاکچریشون خودم بودم هر روز ساندویچ مرغ میذاشت مامانبزرگم یا برام ساندویچ سوسیس میخرید،چون هیچ چیز دیگه ای نمیخوردم

آخرش دوستام پرسیدن اینهمه مرغ از کجا میارید😂

الان برای پسرم ساندویچ کتلت که درست میکنم یکی از دوستاش خیلی دوست داره میگه به منم بده،منم بیشتر درست میکنم که به دوستشم بده کل سال هر وقت ساندویچ کتلت داشته با این دوستش نصف کرده😂

من آمادگی تا  کلاس دوم پدرم ورشکست شده بود هیچییی نداشت یادمه مادرم یدونه رنگارنگ برای من و بدونه برای داداشم میخرید مام باهمون ۵ساعتو میگذروندیم یادمه اونموقع رنگارنگ ۱۰۰تا تک تومنی بود از رنگارنگ متنفرممم یادآور روزای سخته همیشه با اینک اونروزا گذشت اما یادم نمیره روزی گ تو کلاس از گرسنگی از هوش رفتم و معلم و مدیر چقدر ترسیدن و چقد دعوام کردن

اونروزا گذشت همه چی عالی شد اما یادش زخمش هنوز هست هوفففف کاش نمیوومدم تو تاپیک ولی واقعا کار زشتیه میوه نوبرانه بردن ما چون درخت گوجه سبز داریم و تو حیاطمون توت فرنگی درمیاد مادرم همیشه تو فصلشون کلیییی میداد تا تو کلاس همه باهم بخوریم 🥲یادش بخیر