اره
من و دوتا آبجیم هام با صاحبکار بابام رفتیم باغشون.این بنده خدا یه ژیان داشت که با کش درش بسته میشد (جلل الخالق)
سر یه پیچ در باز شد و آبجیم شوت شد بیرون .بیچاره پشت ماشین میدوید و کمکککککککککککک
ما اصلا نمیدیدیمش
بعد صاحبکار بابام گفت اههههههههه اینو چقدر شکل لیلا...داره دنبالمون میاد گازوگرفت و یه دفعه بابام نگامون کرد که لیلا کووووووووووووو