دخترا من قبلنا بشدت بشدت ها مهربون بودم بخدا خیلی خیلی مثلا اینکه یکی غذا نداشت از گوشت خودمون کلی براش میبرم یا اینکه کسی از شهرستان میومد همش دعوتش میکردم
یا میدیم ک خانواده ای فقیره واقعا از جون ول هم کمک میکردم هم از بقبه میگرفتم
تا اینکه ۳نفر ک باجون ودل بهشون خوبی کرده بودم وقتی بهشون احتیاج شدم ب هیچ دردم نخوردن
آخریش ک خیلی تغییرم داد شوهر خواهرم بود ک من مثل یک برادر میدیدمش اما نمک نشناس ب تمام معنا خودشو زرنگ میدید ک داره ازم سو استفاده میکنه و خواهرم هم همین طور خلاصه الان نمیخوام برای هیج کس کار مفتی کنم پول مفت بدم البته هنوزم کمک کردن رو دوست دارم اما ن برای همه
برادرشوهرم گفت برو ی دستگاه کارتخوات ب نان خودت بگیر منم گفتم باشه امروز رفتم دنبال کاراش و هزینه کرایه ومبلغی رو ک ب اونجا دادم رو ازش گرفتم
شوهرم غر غر میکنه چرا ازش گرفتی
من میگم چرا مفتی کار کنم ؟